چه نسبتی بین گفتمان ۵۷ و دی ۹۶ برقرار است؟
«نگارنده مدعی است میدان اعتراضات انقلابی از دی ۹۶ به این سو، جدای از وجوه ایجابی، اساسا بر اساس یک ضدیت تعریف شده است؛ ضدیت با گفتمان ۵۷. باید به تفکیک جدی میان «انقلاب اسلامی» و گفتمان ۵۷ دست یازید. این تفکیک میتواند مددگر یک صورتبندی صحیح از محل نزاع برای وضعیت کنونی باشد.
انقلاب اسلامی تنها یک خروجی از گفتمان ۵۷ بود که البته با خرج خشونت بسیار، در قالب جمهوری اسلامی، غالب شد ولی اکنون اگرچه انقلاب اسلامی مرده اما گفتمان ۵۷ قطعا هنوز زنده است. آنچه حلقههای گفتمان ۵۷ را مانند نخ تسبیح، همسفرهی یکدیگر میسازد دال اعظم «استکبار» و لزوم ستیز با آن است که شاعران چپ را به مساجد میکشاند و مومنان را در کافهها مینشاند. اینکه کیانوری تودهای، خمینی را «امام» خود میدانست نه از باور اسلامی نداشتهی او که از باور مشترک او با خمینی در لزوم ستیز با آمریکا بود.
ولی اگر کیانوری مرده است، مردهریگ او هنوز در فضای سیاسی ایران نفس میکشد. شاهد مثال آن را میتوان از بیانیهای در اردیبهشت ۱۳۹۷ بیرون کشید. ۳۰۰ تن از چهرههایی که خود را «مخالف» وضعیت کنونی در ایران میخوانند، برای مسئله انتقال سفارت ایالات متحده آمریکا در اسراییل، از تلآویو به اورشلیم - که هیچ تاثیری در سرنوشت ایرانیان نداشت و ندارد - بیانیهای به زبان فارسی نوشتند و در آن ضمن اعتراض به انتقال سفارت، از کشتهشدن چند فلسطینی بدست دولت اسراییل نیز شکایت کردند؛ ولی همین افراد چند ماه پیش از آن و برای جانباختگان دی ۱۳۹۶، بیانیه اعتراضی که هیچ، حتی یک پیام کوتاه تسلیت نیز ننوشتند.
اینکه ۳۰۰ تن از چهرههای «مخالف» نظم سیاسی کنونی مستقر در ایران، جان فلسطینی را مهمتر از جان ایرانی میپندارند و مسئلهی انتقال سفارت آمریکا در اسراییل را مهمتر از مسئله تبعیض و فقر در ایران میدانند، خود شاهدی زنده بر بر زندهبودن گفتمان ۵۷ است که محل تجمیع سرخ و سیاه، معاندان استکبار و دشمنان امپریالیسم است؛ دو برادری که اگرچه خون یکدیگر را میخورند ولی استخوان یکدیگر را دور نمیاندازند؛ چه آنکه هر دو سر بر آستان مشترک آمریکاستیزی میسایند».
-------------------------
برگرفته از مقاله «
شبح نظم نوین بر شهر» از
علیرضا کیانیاین مقاله را در
فریدون بخوانید
https://www.fereydoun.org/articles/kiani-editorial-vol1
@fereydoun_magazine