Get Mystery Box with random crypto!

آخوندهای ختنه نشده؛اسلامیتی که در سفارت انگلیس متولد شد - برگ | حزب رستاخیز ایرانگرایان_IRP

آخوندهای ختنه نشده؛اسلامیتی که در سفارت انگلیس متولد شد

- برگرفته از کتاب «تاریخ معاصر ایران»


رضاشاه بزرگ در ابتدای پادشاهی خود، احترامی به روحانیون و بزرگان دین داشت و زمانی که در سفرهای متفاوت به شهرهای مختلف مراجعه می‌کرد، به دیدار این جماعت هم میرفت! 

از قضا در سفری به جنوب، رضاشاه از اصفهان عبور می‌کند که در آنجا آخوندی به نام «آیت الله اصفهانی» حضور داشته، رضا شاه تصمیم به دیدار او می‌گیرد، اما پس از رسیدن به منزل آخوند می‌بیند که آیت الله فوت کرده است! 

رضا شاه بزرگ پس از همدردی با اهالی خانه و شاگردان، زمان مرگ و علت آنرا جویا می‌شود.  شاگردان، علت مرگ را سکته و زمان آن را حدود ۱۰ روز قبل بیان می‌کنند!

رضا شاه غبار از تن نگرفته، می‌خواهد به مزار حاج آقا برود و می‌گوید؛ مراسمی بر پا کنند تا اینکه دستور ساخت مقبره و مراسمی در خور برای حاج آقا بدهند! 

اما مریدان می‌گویند که حاج آقا را هنوز خاک نکردند و ایشان هنوز در سرداب پایین خانه هستند! 

رضا شاه با تعجب برافروخته می‌شود و با نعره فریاد می‌زند که جنازه فاسد می‌شود. چه کسی همچین غلطی کرده؟ شاگردان می‌گویند: این وصیت خود حاج آقاست، ایشون خواستند که حتما حاج آقا اردبیلی از اردبیل بیاد و ایشون رو بشوره. 

رضا شاه می‌گوید: ایشون خیلی بیجا کرده، آمدیم و حاج آقا اردبیلی یک‌ماه دیگر هم نیامد، تکلیف چیست؟

 کل اهالی بیمار می‌شوند. بروید پایین، بیاورید بشورید و خاکش کنید! 

شاگردان مانع میشن و رضا شاه دستور زدن کتک مفصلی به اون‌ها را می‌دهد! پس از آنکه حاج آقا را از پارچه باز می‌کنند تا بشورند، می‌بینند که حاج آقا ختنه نشده!!!

پس از کتک مفصلِ دوباره‌ی شاگردان، چیزی از آنها در نمی‌یابد و بی اطلاعی همه در این مورد ثابت می‌شود.

رضا شاه می‌فرماید: این‌را خاکش کنید و شاگردان را هم جایی حبس کنید و بگذارید اردبیلی بیاید، ببینیم او کیست؟  

بعد از چند روز سر و‌کله حاج آقا اردبیلی پیدا می‌شود و می‌آید به خانه‌ی مرحوم، از راه که می‌رسد به او می‌گویند حاج آقا رو شستند و خاکش هم کردند.

تا حاج آقا اردبیلی به فکر فرار می‌افتد، دستگیرش می‌کنند و او را به محضر رضا شاه می‌برند.

رضا شاه دستور می‌دهد که اردبیلی را لختش کنید! لختش می‌کنند و می‌بینند که اوهم ختنه نشده!!!

رضا شاه می‌گوید داغ درفش بیارید تا او به حرف بیاید. آخوند تا اسم داغ می‌شنود دهان به اعتراف می‌گشاید و همه چیزو می‌گوید.

می‌گوید: ما انگلیسی هستیم و دو دوست قدیمی، ماموریت گرفتیم که از جوانی با خواندن زبان فارسی بیاییم نجف و با خواندن دروس حوزه علمیه نجف آخوند بشویم و بیاییم ایران برای جاسوسی و شوراندن مردم علیه دولت!

این اتفاق افتاد و اول او آمد اصفهان و شد حاج آقا اصفهانی و من رفتم اردبیل و شدم حاج آقا اردبیلی!

رضا شاه می‌پرسد چند تا دیگه مثل شما هستند؟

آخوند می‌گوید نمی‌دانم و همین می‌شود که داستان دستور رضا شاه برای لخت کردن آخوندها در کوی و خیابان و بیابان راه می‌افتد که داستانش را همه می‌دانند و عکسهایش را دیده‌اند!

از همه مهم‌تر رضاشاه دستور می‌دهد که لباس آخوندی را از تن اینها در بیاروند و اساسا این مقوله از بین برود!

تصاویر بسیار معروف از آخوندهایی که در سفارت انگلیس پناهنده شده‌اند موجود است که بیانگر این واقعه بوده و فرار آنان به وطن اصلی خودشان یعنی انگلیس را حکایت می‌کند.

و اکنون بابد دنبال نشانه‌های دیگری برای انگلیسی بودن آخوند‌هایی که جاسوس و ایران ویران کن هستند باشیم.

«ناگفته نماند اصالتا پدر خمینی از سیک‌های هندی بود بعد‌ها به عنوان نگهبان سفارت انگلیس به کنسولگری اراک منتقل می‌شود». چون پدر خمینی و خود او باید مدام پارچه و عمامه سیاهِ سیک‌ها را به سر می‌بستند، مردم گمان می‌کردند که اینها سید هستند و انگلیسی‌ها بروی خمینی کار کردند و به حوزه علمیه بعنوان سید فرستادند زیرا سید برای مردم ایران بعنوان خاندان آل محمد قلمداد شده و می‌شود.

برای هر ایرانی با داشتن آن همه فرهنگ و پیشینه و بانی حقوق بشر، بسیار تاسف‌آور است که این‌گونه بیمار ِفرهنگی باشد و پیرو خرافه و بیگانه پرستی شود و کشورش، فرزندانش و آیندگانش را به سراشیبی نابودی سوق دهد.


ما ایران‌ را از بلندای دماوند، تیسفون و توس می‌نگریم

حزب رستاخیز ایرانگرایان
@IrangaraIRP