2022-09-01 07:27:54
آیا ایرانیان به نوشتن دانشهای یافت شده و تاریخ شان همت میگماشتهاند؟
از زمانی که ایرانیان با خود باختگی شگفتآور و غرب پرستی بسیار افراطی، شنونده سخنان شرقشناسان شدند بلایی بر سر تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانی آورده شد که دست کمی از تازش اَنیرانیان به ایران نداشت. البته دانشمندان غربی که به شرافت دانش پای بند بودهاند نیز کم نیستند.
یکی از دروغهای خردستیز و خردسوز که همه ما بارها در کتابها و سخنان این و آن خواندهایم و شنیدهایم این بوده است که ایرانیان علاقهای به نوشتن تاریخ و دانشهای زمان خود نداشتهاند.
یکی از چراییهای (دلایلی) که بسیاری از نوشتههای باستانی به دست ما نرسیده اند این بوده است که این نوشتهها را بر روی پوست جانواران و توز مینوشتهاند. اکنون به چند نمونه کوچک در این زمینه اشاره میکنیم تا ایران منشان از این دروغ آشکار، آگاه شوند:
۱)ابوریحان بیرونی در کتاب آثار الباقیه خود می نویسد: ((در زمان ما در (جی) که یکی از شهرهای اصفهان است، از تل هایی که شکافته شده، خانه هایی یافتند که عدلهای بسیاری از پوست درختی که توز نام دارد، در آن ها پر بود و این پوست های درخت به کتابت هایی مکتوب بود که دانسته نشد چیست)).
۲)حمزه اصفهانی در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان می نویسد: ((چون پادشاهان برای نگهداری دانشهای خود و ثبت آنها، بهترین لوح را یافتند، در سراسر زمین و شهرها و اقلیمها بگشتند تا زمینی پیدا کنند از زلزله و خسوف به دور باشد و خاکش سالم و کم عفونت و گل آن چسبندهتر و پایدارتر باشد. در زیر آسمان شهری چنان به اوصاف مذکور جز (جی) نیافتند. آنگاه به قهندز که اندرون شهر (جی) بود، در آمدند و دانشهای خود را در آنجا به ودیعه نهادند که تا زمان ما باقی است و سارویه خوانده میشود. سالها پیش قسمتی از این بنا ویران شد و در آنجا خانهای ساخته از گل سخت پدید آمد. در آن خانه کتابهای بسیاری از پیشینیان که بر پوست توز نوشته شده بود، یافتند که انواع دانشهای گذشتگان به خط فارسی قدیم بر آنها مندرج بود.
۳)ابن ندیم در کتاب الفهرست می نویسد: ((پادشاهان ایران به نگهداری علوم علاقه بسیار داشتند. پس چون پوست درخت خدنگ را که به آن توز میگویند برای نوشتن کتابها برگزیدند و برای بهترین آب و هوا که بیگزند باشد، جایی بهتر از (جی) در اصفهان نیافتند، پس به قهندزی که میان شهر (جی) قرار داشت، آمدند و علوم خود را در آنجا به ودیعه گذاشتند و نام آن محل سارویه بود. سالها پیش بخشی از این ساختمان ویران گردید و کتابهای بسیار بدست آمد بر پوست خدنگ نوشته در علوم گوناگون و به خط فارسی باستان))
این سخنان نه افسانه که (بلکه) برگرفته از یک رُویداد تاریخی هستند و سد (صد) دکتر و پروفسور در فلان دانشگاه نیز نمیتوانند آن را انکار کنند. این که چگونه گواههای به این مهمی نادیده گرفته شدهاند به همان غرب پرستی افراطی و خودباختگی پژوهشگران ما برمیگردد. ما به ایران پژوهی نوین خودمان خواهیم پرداخت.
منبعها:
آثار الباقیه، ابو ریحان بیرونی، ترجمه اکبر دانا سرشت، ۱۳۵۲، رویه های ۳۸, ۳۹
تاریخ پیامبران و شاهان، حمزه اصفهانی، ترجمه جعفر شعار، ۱۳۴۶ خورشیدی، رویه ۱۸۲
الفهرست، ابن ندیم، ترجمه رضا تجدد، ۱۳۴۳ خورشیدی، رویه های ۴۳۸، ۴۳۹
فر ایران همواره پیروز است. فر ایران را میستاییم:
airyanem xvareno yazamaide
سعید کریمی (سعید ایران ویج): کارشناس ارشد رشته فرهنگ و زبانهای باستانی
@IRANVEJ
197 views04:27