Get Mystery Box with random crypto!

#استراتژی_سیاسی منافع آمریکا از حمله روسیه به اوکراین به | دانش تفسیر سیاسی

#استراتژی_سیاسی

منافع آمریکا از حمله روسیه به اوکراین

به گزارش برنا، در تحلیل وقوع جنگ روسیه علیه اوکراین از بعد نظری باید گفت اولاٌ در دیدگاه مقامات کرملین، بعد از فروپاشی شوروی تمایل فزاینده‌ی غرب برای مداخله در امور داخلی کشورها تنها به افغانستان (2001) یا عراق (2003) محدود نمانده است بلکه در انقلاب گل رز 2003 در گرجستان، انقلاب نارنجی 2004 در اوکراین و نیز انقلاب گل لاله قرقیزستان در 2005 و بعد از آن تلاش برای موج سواری و جهت دهی به بهارعربی، دخالت در عراق و سوریه و نفوذ در کشورهای اروپای شرقی بوده است بنابراین مداخله گرایی غرب موجب احساس تهدید در روسیه می شود به ویژه آنکه روسیه متوجه شده است که در همراهی با غرب نیز فریب خورده است از جمله در لیبی.

نکته ی دوم این است که از نظر رهبران روسیه امروزه این کشور به اندازه ای قوی است که دیگر به همراهی با غرب نیاز ندارد بلکه با حمایت از ایده جهان چند قطبی برای بازیابی قدرت و نفوذ خود می تواند اقدامات عملی کند.
نکته ی سوم تاثیر سیاست ها وشکاف بین آمریکا و اروپا، جنگ اقتصادی آمریکا با چین ، خروج آمریکا از خاورمیانه و انتقادات نسبت به شکست سیاست های میلیتاریستی چند دهه اخیر آمریکا در محافل سیاسی و اجتماعی است. بعلاوه باید تحولات درون اروپا را مدنظر قرار داد که از دوران ترامپ چه در مسئله اختلافات اعضای ناتو و چه در جداشدن انگلیس از اتحادیه اروپا دیده می شود.

در سوی دیگر اقدام قاطع روسیه برای دفع هرگونه خطری که از سوی کشورهای پیرامونی قرار میگیرد و اقدامات این کشورها از جمله برگزاری انواع رزمایش های نظامی با ناتو، درخواست پیوستن به ناتو، روی کار آمدن دولت های غرب گرا و مورد استقبال واقع شدن ،همگی به وقوع حملات نظامی روسیه کمک کرده است. بنابراین در سطح کلان سیاست روسیه همانطور که در دکترین پریماکوف آمده است یک جهان تک‌قطبی تحت سلطه ایالات‌متحده برای روسیه غیرقابل‌قبول است و درسطح دیگر شرایطی است که به قول روسیه در برابر عمل انجام شده قرار گرفته است.

به غیر از این بعد نظری از نظر عملی بر طبق نظر والری گراسیموف،رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه که در سال 2013 بیان داشته استراتژی نظامی روسیه در خارج منطبق با دو اصل است: اصل نخست استراتژی اقدام محدود است که بر طبق این اصل تلاش می شود تا روسیه از طریق مداخلات محدود نظامی در خارج از منطقه با تهدیدات موجود علیه منافع ملی روسیه مقابله کند وشامل استفاده متمرکز از قدرت نظامی متعارف به‌عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف ملی است و اصل دوم استراتژی دفاع فعال است که هدف آن خنثی‌سازی پیشگیرانه تهدیدها از طریق اقدامات فعال است؛ اصل دوم معتقد است هرگونه اقدام و نفوذ اسب تروایی غرب که به منزله تهدید غرب تلقی شود باید پیشگیرانه خنثی شود.

بر همین اساس از نظر نظری باید گفت اقدام نظامی روسیه در زمانی رخ می دهد که سیاست گسترش ناتو به شرق موجب شده است تا همسایگان مرزی روسیه به عنوان خاکریز ناتو باشند واین امر موجب برانگیختن حساسیت های امنیتی می گردد و در عمل نیز بر طبق استراتژی اقدام محدود ، روسیه باید بتواند بدون آنکه منجر به درگیری بزرگ و طولانی مدت شود از ابزار نظامی جهت تامین امنیت خود استفاده کند چراکه تهدیدات قبلی دیپلماسی او پاسخ نداده است.

همچنین بر طبق منطق خنثی سازی پیشگیرانه نیز روسیه باید بتواند تهدید آتی پیوستن اوکراین به ناتو را دفع کند همانگونه که مشابه این سناریو در سالهای اخیر در سوریه بود و روسیه توانست با حمایت از رژیم بشار اسد با تلفات کمتر ولی سود بیشتر در تقابل با غرب منافع خود را حفظ و امتیازات دیگر را بدست آورد یا در جنگ قره باغ که توانست با عدم حمایت از دولت غرب گرای در ارمنستان که غرب از آن حمایت نکرد اجازه دهد تا از آذربایجان شکست بخورد.

در واقع آنچه پیرامون روسیه در حال رخ دادن است استراتژی حفظ محیط پیرامونی روسیه و استفاده از خلاها است. روسیه با آگاهی از اینکه اوکراین علی رغم داشتن مانورهای نظامی با ناتو ولی عضو آن نبوده و احتمال باز شدن پای ناتو به جنگ به سبب ضوابط و شرایط حاکم بر ناتو غیر ممکن است با استراتژی محدود و حساب شده وارد جنگ با اوکراین شد بعلاوه سیگنال های پیش از آغاز جنگ از سوی آمریکا که به نفع اوکراین مداخله مستقیم نخواهد داشت بر عزم روسیه افزود پس روسیه می تواند از پیروزی خود در جنگ مطمئن باشد اما مسئله عواقب و پیامدهای آن است.
ادامه دارد...