فرانس آنتوان مسمر پزشك و كاشف مانيه تيسم در دهكده كوچكی بنام ا | مرکز هیپنوتیزم کابوک👁
فرانس آنتوان مسمر پزشك و كاشف مانيه تيسم در دهكده كوچكی بنام ايزيانك در كشور اطريش متولد شد و تا سن ١٥ سالگی در همان جا در مدرسه كشيشان به تحصيل پردا خت. سپس در دانشگاه يسوعی ها به تحصيل فلسفه پرداخت و دكترای خود را در اين رشته دريافت كرد . پس از آن يعنی در سال ١٧٥٩ به تحصيل حقوق پرداخت . امابزودی تحصيل در اين رشته را ترك كرده و به تحصيل طب پرداخت و در نوامبر ١٧٦٥ موفق به دريافت درجه دكترای خود گرديد. او به ابعاد و اهميت نظريه مغناطيس حيوانی كه صدها سال قبل از او هم وجود داشت، اهميت و اعتبار زيادی بخشيد. مسمر بر اساس اين نظريه جذاب قديمی، سيستم درماني نو و پرقدرتی را بنا نمود، وی علت وقوع همه بيماری های انسان را اختلال در توزيع سياله كيهانی در بدن تصور می كرد. مبداء تئوری مغناطيس حيوانی مسمر را می توان در قرون وسطی و در بين اعتقادات پزشك و ستاره شناس شهير، پاراسلس جستجو نمود. گرچه دكتر مسمر در حين بحران های مغناطيسی با تعداد زیادی از پديده های هيپنوتيزمی روبرو بود، ولی او ا زاين مسئله كاملاً بی خبر بود و بعدها يكی از شاگردان وی بنام كنت ماركی دپوييی سگور با خلسه هيپنوتيزمی برخورد كرد و آنرا سومنامبوليسم مصنوعی ناميد . او اين حالت را شبيه وضعيت خوابگردی كه در برخی افراد در شب و درطی خواب پديد می آمد می دانست. مغناطيس نام ديگر آهنرباست . زيرا آهنربا ابتدا در شهر ماگنزی كشف گرديد و بنام ماگنتيت و بعد مغناطيس معروف شد و از طرفی چون آهنربا از تركيبات اكسيد آهن است و از معدن استخراج می گردد، به آن مغناطيس معدنی هم مي گويند. پاراسلس در قرن ١٥ ميلادی معتقد بود آهنربا يك قطب منفی و يك قطب مثبت داردو اگر آنرا بطرز صحيح و بخصوص روی موضع دردناك بگذارند، درد برطرف می شود. او همچنين معتقد بود از آهنربا جهت درمان بيماری هايی نظير اختلال قاعدگی زنان، آبريزش چشم و حتی سرطان مي توان بهره گرفت . پاراسلس اعتقاد داشت با نيروی سحرآميز آهنربا می توان به بسياری از حقايق هستی واقف شد . مسئله مهم و اصلی اين بود كه وی اعتقاد داشت نظير همين نيرو در خوا ب كنندگان و بعبارت امروزی هيپنوتيزورها نيز وجود دارد. بر اساس اين اعتقاد بود كه بعدها فرضيه مغناطيس حيوانی از سوی مسمر اعتبار صد چندان يافت . بدين صورت كه سيصد سال پس از پاراسلس، دكتر آنتوان مسمر آهنربايی در دست دوست كشيش خود پدر هل ديد و در مورد آن سؤال نمود . پدر هل پاسخ داد كه آهنر با را جهت تسكين درد شكم زنی كه اخيرًا به اتريش آمده مي برد. چند روز بعد مسمر مطلع شد كه درد شكم زن مذكور بر طرف گرديده . مسمر با ناباوری زن را معاينه كرد و سئوالاتی راجع به سابقه بيماريش پرسيده و مطمئن شد كه آن زن با بستن آهنربا به شكمش معالجه شده، لذا او نيز مصمم شد جهت تسكين درد بيمارانش از آهنربا استفاده كند.
