2022-11-19 19:45:36
پرسشهایی در اجابتِ دعوتِ رئیس قوهٔ قضائیه
محمدرضا جلائیپور
(این متن در ۱۹ مهر ۱۴۰۱ در بند ۴ زندان اوین نوشته شده است.)
رئیس قوهٔ قضاییه در تاریخ ۱۸ مهر ۱۴۰۱ در بخشی از سخنانش خطاب به همه جریانها و گروههای سیاسی و افرادی از عموم مردم که سوال انتقاد و اعتراضی دارند گفته است: «آمادگی استماع نقطه نظرات و انتقادات و پیشنهادات آنها را از طریق گفتوگو دارم و قطعاً چنانچه اشتباه و ضعفی از ناحیه ما وجود داشته باشد از نقطهنظرات ارائه شده در راستای رفع آنها استفاده میکنیم و هیچ ابایی از اصلاح و رفع ضعف نداریم. دو مقولهٔ اعتراض و اغتشاش باید تفکیک شود.» در اجابت فراخوان و اعلام آمادگی رئیس قوه قضاییه در ادامه پرسشهایی را طرح میکنم و باور دارم پاسخگویی به چنین پرسشهایی میتواند نشانه عملی جدیّت در دعوت به گفتوگو و تمهید اصلاحات قضایی باشد و پرهیز از پاسخگویی، گواه عدم جدیت در این دعوت است. برای هر یک از موارد زیر از مصادیق دقیق معتبر و جزئی قابل ذکر هستند:
اگر فراتر از شعار حساب معترض خشونتپرهیز را از اغتشاشگر جدا میدانید و نقد و اعتراض را حق شهروندی، چرا بسیارند شهروندانی که به خاطر نقد و اعتراض خشونتپرهیز اکنون بازداشت شدهاند؟ (مثلاً یکی از همبندیهای اخیر ما که صرفاً برای یک پست اینستاگرامی درباره مرحوم مهسا امینی بازداشت شده است.)
چرا علیرغم تصویب و ابلاغ قانون جرم سیاسی (صرف نظر از همه نقدهایی که به کلیات و جزئیات آن وارد است) هنوز قریب به اتفاق متهمان سیاسی و مدنی را متهم امنیتی محسوب میکنید و دادگاههایشان بدون حضور خبرنگاران متکثر و هیئت منصفه برگزار میشود؟
چرا تقریباً همه پروندههای موسوم به امنیتی (شامل متهمان سیاسی و مدنی) در دادگاههای بدوی و تجدید نظر تنها به چند قاضی خاص ارجاع میشود و نه به قضات مشهور به بیطرفی و با اعتبار بیشتر؟ اشخاصی که خوشنام نیستند و حتی در شبکه قضات کشور مشهورند به تبعیت محض از ضابطان و صدور شدیدترین احکام، عدم انصاف، بیدقتی حقوقی و نداشتن پروای عدالت.
چرا کسانی که در اجتماع خیابانی یا برای فعالیتهای مدنی و سیاسی بازداشت میشوند، اغلب در ابتدا برای مدت طولانی، بازداشت انفرادی میشوند؟ اگر تحقیقی ضروری است، چرا دوره بازداشت موقت مثل بسیاری از کشورها به ۴۸ ساعت محدود نمیشود؟ چرا کیفیت بازجوییها در دوره بازداشت موقت در این حد پایین است و تلاش بازجوها اغلب از جنس فشار غیرقانونی، غیراخلاقی و به منظور پروندهسازی است؟
چرا سلول انفرادی، چشمبند، نداشتن کتاب، محدودیت در هواخوری و حمام و تغذیه و حتی تماس ساده تلفنی با خانواده برای نگرانیشان و ... که همه مصادیقی از شکنجه سفید و بعضاً در قوانین کنونی ایران هم غیرقانونی است، در دوره بازداشت موقت برچیده نمیشوند؟ چرا در دوره بازداشت موقت حق دسترسی به وکیل دلخواه تقریباً هیچ وقت تامین نمیشود؟
چرا همچنان اجازه میدهید اعتراف تلویزیونی تحت فشار از بازداشت شدگان و زندانیان ضبط و پخش شود که هم غیرعادلانه است و هم غیرقانونی؟ آن هم بعد از چند دهه تجربه اعترافگیریِ بیحاصل که موجب سلب اعتماد عمومی شده و رسواییهای چون ماجرای مازیار ابراهیمی به بار آورده است.
چرا برای بهبود شرایط زندانهای غیر از اوین در تهران و زندانهای شهرستانها که وضعیت بسیار بدتری از اوین دارند (و متاسفانه چندان مورد توجه رسانهها هم نیستند) و بعضاً شرایط حبس در آنها مادونشان انسانی است گام موثری برداشته نمیشود؟ چرا ضرب و شتم زندانیان، کیفیت بسیار بدِ غذا، وضعیت بهداشتی اسفبار، کمبود شدید فضا و تراکم زیاد زندانیان، گاهی بیامکاناتیهایی در حد نداشتن در حمام و دستشویی و آب گرم و برخورد بعضاً غیرمحترمانه و تحقیرآمیز افسرنگهبانها و کارکنان زندان با زندانی در بسیاری از زندانهای شهرستانها دغدغه قوة قضاییه نبوده است؟ آیا این که زندانیان این زندانها برخلاف اوین عموماً از اقشار فرودست و بیصدا هستند نقشی در این کم توجهی و عدم تلاش کافی برای انسان سازی شرایط حبسشان داشته است؟
چرا تبعیض دستگاه قضایی در مواجهه با زندانیان بعضاً در حدی است که به طور مثال مجرمی که به اعتراف خودش برای حمله مسلحانه ابتدا به اعدام محکوم شده و در زندان هم به شرارت شناخته میشود و بعداً حکمش به پنج سال و سپس به دو سال شکست، چند روز پیش از پایان حکمش به مرخصی (با پابند) رفت، اما مثلاً به فعال شریف محیط زیست که به شهادت وزارت اطلاعات مجرم نبوده و حتی در زندان هم به نجابت و حسن رفتار و قانونمداری مشهور است بعد از پنج سال حبس غیرعادلانه گفته میشود برای مرخصی باید صبر کند؟
متن کامل پرسشها را بخوانید.
2.6K viewsedited 16:45