Get Mystery Box with random crypto!

جامعه نو

لوگوی کانال تلگرام jameeno — جامعه نو ج
لوگوی کانال تلگرام jameeno — جامعه نو
آدرس کانال: @jameeno
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 5.21K
توضیحات از کانال

رسانه روزنامه‌نگاران مستقل
ارتباط با ادمین کانال: @jameeno_admin
موضوعات: سیاسی و اجتماعی

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-03 15:19:05 قصه‌ی رنجِ «ابراهیم»؛ قصه‌ی رنجِ «کردستان»
.
پژمان موسوی / جامعه نو: جهانِ نامُرادی است که در آن، آدم‌ها، از آن‌چه می‌ترسند، یا دغدغه‌اش را دارند، دقیقا همان سَرِشان می‌آید. روزگار بی‌رحمی است که کائنات، آن‌چه را که از آن فرار می‌کردی، سر راهَت قرار می‌دهد.
ابراهیم محمدحسینی را ممکن است کسی نشناسد؛ ابراهیم، روزنامه‌نگار است، اهلِ کُردستان، همان‌جا هم زندگی می‌کند، می‌نویسد، درسِ روزنامه‌نگاری می‌دهد و اهلِ رسانه است.
سال‌هاست، ابراهیم یک دغدغه بیشتر ندارد: «توسعه» و از آن مهم‌تر توسعه‌ی استان‌های کمتر توسعه‌یافته. به طور مشخص، او در این سال‌ها درباره‌ی جاده‌های کردستان نوشته است، جاده‌هایی که او آن‌ها را «جاده‌های مرگ» می‌داند. او همیشه یک درخواست و دغدغه داشته است: «جاده‌ها را ملی کنید، هی نگویید جاده‌سازی در مناطق کوهستانی هزینه‌بَر است، آدم‌ها دارند در مسیرهایی چون بوکان/ سقز، بوکان/ میاندوآب و دیواندره/ سقز، می‌میرند، اعتبارات را به استان‌های کمتر توسعه‌یافته بیاورید».
این‌ها را نوشتم که بگویم نه تنها دغدغه‌های ابراهیم در تمامِ این سال‌ها جدی گرفته نشد، که دو روزِ پیش این روزنامه‌نگارِ شریف، همسر، پدرِ همسر و مادرِ همسرش را در یکی از همین «جاده‌های مرگ» از دست داد و «کاوانِ» ۸ ساله، پسرِ عزیزش در کُما است…

@jameeno
591 views12:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 20:18:04
#توئیتر_جامعه_نو
902 views17:18
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 21:33:24
#توئیتر_جامعه_نو
1.3K views18:33
باز کردن / نظر دهید
2022-07-31 21:01:33 Zohre, [7/31/2022 22:29]
#دیدگاه_همراهان_جامعه_نو

گفتگو، سازش و ائتلاف؛ حلقه مفقوده تکثرگرایی در این بخش از جهان

امیرحسین علینقی

۱. در این روزها و پس از افول آنچه بهار عربی خوانده می‌شد، در تونس، سرزمینی که حدود یکسال است تقریباً تمامی نهادهای حقوق اساسی‌اش تعلیق یا تعطیل شده‌اند، رفراندومی برگزار شد که طی آن، با مشارکت بسیار پایین اکثریت مردم، ضمن اصلاحاتی در قانون اساسی، قدرت در ریاست جمهوری این کشور متمرکزتر شد. یک علت موفقیت تمرکزگرایان، نزاع‌های بی‌پایان مخالفان با یکدیگر است. در این بخش از دنیا، نزاع‌های حزبی و گروهی به قدری غلیظ می‌شود که چشم‌ها بر روی روند تمرکز قدرت بسته می‌شود. در غیاب گفتگو و سازش میان بازیگران، که بستر حیات یک جامعه متکثر است، بازیگران متعدد چنان به جان یکدیگر می‌افتند که با تضعیف عرصه عمومی، راه برای اقتدارگرایی و تمرکز قدرت در سطح حکومت، باز می‌شود.

در همسایگی تونس ، مردمی که با خون و دل، به امید تکثر، قدرت متمرکز حسنی مبارک را به زیر کشیده بودند، به قدری به ورطه نزاع و حذف یکدیگر کشیده شدند که از درونش، نظامیان با نادیده گرفتن قانون اساسی و سرکوب مخالفان بساط تکثر را تعطیل کردند. در آنجا نیز، مانند تونس، مهم‌ترین قربانی، غیر از جامعه‌ای امیدوار، قانون اساسی بود.

در بخش دیگری از همین منطقه، پیش از اینکه امید به وارد شدن به فرایند سیاسی در رگ‌های جامعه جاری شود، خشونتی بی‌پایان، جدای از قربانیان بسیار، جامعه و سرزمین سوریه را بدل به سرزمینی سوخته کرد. مشخص نخواهد شد که اگر تقاضای مردم در این کشور، اجابت می‌شد، شرایط امروز این کشور تا چه میزان از مصر و تونس متفاوت‌تر می‌بود. با این وصف، شاید بتوان با نوع خشونتی که از جانب برخی مخالفان اعمال شد، در باب احتمال شکست تکثر در فضای سیاسی این کشور، قصاص قبل از جنایت کرد.

در عراق و ترکیه نیز روند تکثر چندان بر وفق مراد نیست. در عراق پس از هزینه‌های بسیار بعد از حذف حکومت اقتدارگرای صدام و دخالت‌های بیگانگان، اگر چه فعلاً گفتگویی از اصلاح قانون اساسی نیست؛ با این حال، پس از ماه‌ها از انتخابات این کشور، هنوز که هنوز است، شاهد سازشی در انتخاب نخست‌وزیر این کشور نیستیم. چند وقت پیش نیز، در ترکیه رفراندمی برگزار شد، که رجب طیب اردوغان، که از معبر اسلام‌گرایی به وادی سیاست وارد شده بود، این بار با شعارهای ملی‌گرایانه، قانون اساسی را به نفع خود اصلاح کرد و قدرت را در خود متمرکزتر ساخت.

@jameeno

اینجا بیشتر بخوانید.
1.2K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 17:30:49 #الف

زمانی با خرس!

شورای سردبیری: در اواخر قرن نوزدهم، حدوداً یک دهه پیش از جستجوی نفت در ایران توسط یک تاجر انگلیسی، رابرت نوبل، تاجر سوئدی برای توسعۀ منابع نفت و گازِ باکو، با تزار روسیه قرارداد بست: تاجرانِ دو کشورِ مصرف‌کنندۀ نفت، شدند توسعه‌دهندگانِ منابع نفتِ کشورهای عقب‌مانده! نمی‌خواهیم از همین دو مورد نتیجه بگیریم که موتور محرک در مناطقِ نیازمندِ توسعۀ صنعت نفت، مصرف‌کنندگانِ آن بوده‌اند، همۀ تاریخ این صنعت حاکی از همین واقعیت است؛ انگیزه و پیشگامیِ کشورهای غربیِ مصرف‌کنندۀ سوخت در پیکرۀ کمپانی‌های بزرگِ آن‌ها (که در سراسر جهان پراکنده‌اند) متجلی است. به همین دلیل، اغلبِ دستاوردهای فن‌آورانۀ اکتشاف نفت و از آن مهم‌تر کنترل بازار تولید و مصرف، در کف کشورهای مصرف‌کننده است.

اگر مجاز باشیم از دل این واقعیت یک حکم استخراج کنیم، می‌گوییم که توسعۀ بهینۀ منابع نفتی منوط به همکاری با مصرف‌کنندگانِ عمده است. در واقع این کاری است با صرفۀ کافی و اطمینان بیشتر، چراکه منجر به پیوند ارگانیکِ اکتشاف و تولید با مصرف می‌شود و انگیزه می‌دهد. برای درک بهتر مثالی بزنیم. فرض کنید ایران می‌خواهد برای افزایش اکتشاف و تولید و بازدهی، توسعۀ استخراج، نوسازی و همچنین بازاریابیِ منابعِ نفتی خود، پیِ چند شریک بگردد تا (مثلاً در یک دورۀ چندساله) چند ده میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کنند. بهتر است با یک شرکت فرانسوی یا انگلیسی شراکت کند یا یک شرکت روسی؟ با شریکی که فقط نگرانِ بازدهی و بازار و قیمت است یا با شریکی که خودش نیز تولیدکننده و رقیب ما در بازار جهانی است و گوشه‌چشمی هم به تلفیقِ فعالیت تجاری با محاسبات خاصِ سیاسی‌اش دارد؟

بر اساس تجربه‌های تاریخی، این پرسش پاسخِ روشنی دارد؛ اگر مسائلی چون انصاف، چانه‌زنی و نیرنگ‌های تجاری را در هر دو نمونه یکسان بدانیم، کشوری باید شریک ما باشد که خودش مصرف‌کننده است و فقط در سهمش از درآمد، رقیب ماست. با این نگاه، حتی بین دو کشورِ روسیه و چین که حکومت برای کار کردن با آن‌ها بسیار مشتاق است، در امور زیرساختیِ نفت، چین بر روسیه رجحان دارد زیرا چین مصرف‌کنندۀ عمده و واردکنندۀ نفت است و در زمینۀ میزان عرضه و قیمت، رقیب ایران نیست.

@jameeno

اینجا بیشتر بخوانید
1.2K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 16:10:03 شماره‌ی ۱۰ مجله‌ی «تجربه» با تصویر جلدی از مصطفی ملکیان روی پیشخوان

شماره‌ی دهم دوره‌ی جدید مجله‌ی «تجربه» با تصویر جلدی از «مصطفی ملکیان» اندیشمند و نویسنده‌ی ایرانی و صفحاتی ویژه‌ی احمد مهدوی دامغانی به مناسبتِ چهلمین روزِ درگذشت‌اش همراه با گفتگویی منتشر نشده از او منتشر شد.

در این شماره می‌خوانید:
 
چهره‌ی‌ماه: گفتگو با احمد مهدوی دامغانی، بررسی زندگی، زمانه و کارنامه‌اش؛ با آثار و گفتارهایی از: ماشاالله آجودانی، کاظم موسوی بجنوردی، علی بهرامیان، احمد مسجدجامعی، علیرضا کورنگی، هوشنگ شهابی، حمید دباشی، مایل کوپرسن، سارا الطنطاوی، کریستن بروستاد و الوند بهاری

ادبیات: پرونده ای درباره تازه ترین رمان "استیو تولتز" و کندوکاوی در چرایی همه گیری آثار او در ایران، گفتگو با امین فقیری نویسنده‌ی پیشکسوت درباره‌ی دنیای داستان‌هایش، گفتگو با ناصر قلمکاری درباره کتاب «سرو سفید یا حافظ ناصر» و مروری بر کتاب‌های تازه‌ی حوزه‌ی ادبیات
 
کتاب‌خانه: گفت‌وگو با «امانوئل موریم» جامعه‌شناسِ مقیم فرانسه درباره‌ی انتشارِ ترجمه‌ی تازه‌ای از کتابِ «هستی و نیستی» ژان‌پل‌سارتر، گفت‌وگو با یاسر پوراسماعیل به انگیزه‌ی انتشار کتابِ «هیلری پاتنم»، پرونده‌ای درباره کتابِ «خشونت و تقدس» به همراه یادداشت‌هایی درباره‌ی کتاب‌های دیگر

سینمای ایران: پرونده‌ای درباره‌ی سینمای اجتماعی ایران به انگیزه‌ی اکران «مجبوریم» به همراه گفت‌وگویی با لیلا ارشد، بررسی عناصر شاعرانه‌ی سینمای علی حاتمی و کندوکاوی پیرامون سریال «یاغی» اثر محمد کارت

سینمای جهان: پرونده‌ای درباره‌ی فیلم «جاده خاکی» به کارگردانی پناه پناهی، چالش‌های ابرقهرمانی برای ناتالی پورتمن، صفحاتی درباره‌ی سریال «اتفاقات عجیب»

تئاتر: پرونده‌‌ای درباره‌ی حمید سمندریان و دنیای تئاترهایش ۱۰ سال پس از وداع با او و صفحاتی درباره‌ی رویکرد «پیتر بروک» به تئاتر معاصر جهان

تجسمی: پرونده‌ای درباره‌ی ارزش‌ها و کارکردهای موزه برای هنر، نگاهی به نمایشگاه «اثر انگشت» و گفت‌وگویی با افسانه پرچکانی، مروری بر نمایشگاه گروهی عکس محمد غزالی با عنوان «عکسی که زنده‌گی است»

مطالعات ایرانی: صفحاتی به یادِ کوچ تاریخی لهستانی‌ها به ایران پس از ۸۰ سال به ضمیمه‌ی اسناد و تصاویری منتشر نشده،یادی از حسن ذوالفقاری که ناغافل رفت، رستم در غزلیات بیدا، وارثانِ زعفران و نمک: یادداشت-گزارشی دنباله‌دار از علی اتحاد

هنر زندگی: گفت‌و‌گو با مصطفی ملکیان با عنوانِ اصلیِ «علیه فراموشی»؛ گفت‌وگویی که او در آن صراحتا عنوان می‌کند که آموزه‌هایش ترویجِ بی‌اعتنایی به مسائلِ جامعه نیست

به همراه یادداشت‌ها و گفتارهایی از فرشین کاظمی‌نیا، شهرداد میرزایی، حمیدرضا نظری و…

عکس روی جلد: مهدی حسنی

مدیر مسئول تجربه کتایون بناساز است و پژمان موسوی سردبیری آن را بر عهده دارد.

@jameeno

https://s6.uupload.ir/files/img_20220730_173521_946_gkjh.jpg
1.5K viewsedited  13:10
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 22:48:03
#توئیتر_جامعه_نو
1.6K views19:48
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 08:33:28 #دیدگاه_همراهان_جامعه_نو

حجاب اجباری، تقابل یا همزیستی؟

میلاد خوش‌تراش لنگرودی

مقوله حجاب و لزوم اجبار و اختیار مفهوم جدیدی در مناسبات جامعه سیاسیِ ما نیست، نظام سیاسیِ ما بنابر نگرشش به شرع و تبیین راهکارهای قانونی همیشه سعی بر رد و مقابله با آنچه بدحجابی و بی حجابی می خواند نموده است اما آنچه به عنوان خروجی مطرح است: انتخاب انواع راهکارهای فرهنگی و جبری هیچگاه نتوانسته جامعه را به تمکین وادار نماید.

آنچه که مشخص است انتخاب راهکارهای امنیتی و خشن در برخورد با این مقوله قاعدتا قرار نیست سرانجامی ایده آل برای نظام سیاسی داشته باشد، چه بسا اگر در گذشته این نوع برخورد ها خریدار داشت به سبب تمایل طیف وسیعی از جامعه نسبت به ممانعت در مقابل تحولات نسل جدید بود که امروز بنابر دلایل مختلف، خودِ جامعه از خود سانسوری دست برداشته و همین مسئله حجاب را به یک چالش علنی میان حاکمیت و مردم تبدیل نموده است.

به عنوان نمونه اگر در گذشته مقوله حجاب یا بی حجابی صرفا یک مضمون فرهنگی بود اما اصرار بر برخورد با تحولات جامعه این موضوع را به یک چالش سیاسی تبدیل نموده است، یعنی این مقوله به یک شرایط حاد بدل گشته، و با توجه به اصرار طرفین دعوا جز دامنه اختلافات و تقابل عایدی به همراه نخواهد داشت‌.

معتقدم طیفی از حاملان جریان حجاب اجباری در درون قدرت از برخورد های سلبی و امنیتی ناامید شده اند و این جنگ را به میانِ خودِ جامعه کشانده اند، یعنی تحریک طیف سنتی و محجبه علیه بی حجابان و در نقطه مقابل هم، تعارض و مخالفت "حاملان نه به حجاب اجباری" با طیف سنتی جامعه که بنابر ملاحظات و سلایق فرهنگی و دینی قائل به رعایت حجاب هستند.

اینکه چقدر این سناریو قابلیت بهره برداری دارد جای شبهه است، بعید است در شرایطی که مهمترین اولویت های جامعه مورد غفلت واقع گردیده، جامعه میل به تقابل و خودزنی داشته باشد، نمونه اش هم تشکیل کمپین محجبه های مخالف حجاب اجباری است، هر چند باز این تصور نادرست ذهن قدرت را قلقلک می دهد که این نوع جنبش ها از جای دیگری آب می خورد.

تجربه زیستی مردم از گذشته تا امروز و آنچه هر یک از ما در درون خانوادهِ خود مشاهده نموده ایم، همزیستی مسالمت آمیز محجبه و بی حجاب سرِ یک سفره واحد است، به زبان ساده، مردم خود به باور کنار آمدن با سلایق یکدیگر رسیده اند و به نظر می رسد این نوع حساسیت ها از جانب قدرت، سنگ اندازی در حریم زیستی جامعه باشد، مسیری که جز دوری دولت/ملت راه به جایی نخواهد برد.

@jameeno
1.5K views05:33
باز کردن / نظر دهید
2022-07-25 19:34:00 #دیدگاه_همراهان_جامعه_نو

فقه اسلامی حافظ پنج چیز است: دین،نفس،عقل،مال و نسل (الموافقات امام شاطبی)

اسداله شمائی

سیگار در هر مغازه‌ای هست و بر خلاف قانون به صورت نخی هم عرضه می شود.
اما همه که سیگار نمی خرند.
بی‌حجابی و شراب و کاباره هم فردا روزی آزاد شود هیچ اتفاقی نمی افتاد.
هر کس نیاز داشته باشد بدون ترس و آزادانه از آن‌ها بهره می گیرد .دولت مثل سیگار بر روند عرضه و تقاضا نظارت می‌کند.مالیات می‌گیرد.سلامت شهروندان را تضمین می‌کند.
مشکلات بسیاری یک‌شبه حل می شوند.اشتعال‌زایی می شود.جامعه رنگ و روی تازه می‌گیرد.همهٔ شهروندان تلاش می کنند نشان بدهند که ظرفیت این تغییرات را دارند.
جامعه احساس کرامت می‌کند.
احساس بلوغ می‌کند و در خود شأن و بزرگی و حرمت می‌یابد.
با این آزادی‌ها مردم به حاکمیت و سیستم تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی امیدوار می شوند.
مردم با آزادی و حق انتخاب داشتن احساس بزرگی و شخصیت می‌کنند.
به حاکمیت اعتماد می‌کنند.
محمد اقبال لاهوری در کتاب «احیای فکر دینی در اسلام» می‌نویسد:«اروپای امروز بزرگترین مانع در راه پیشرفت اخلاق بشریت است.از طرف دیگر مسلمانان مالک اندیشه‌ها و کمال مطلوب‌های نهایی مطلق مبتنی بر وحی‌ می‌باشند.»
«ادعای نسل جدید مسلمانان آزادیخواه به این که می‌خواهند اصول حقوقی اساسی اسلام را در پرتو تجربهٔ خود و اوضاع جدید زندگی از نو تفسیر کنند،به عقیدهٔ من ادعای کاملا برحقی است.»
«هر نسل باید به راهنمایی و نه در زیر قید و بند کارهای گذشتگان باید مجاز باشد که مسائل و دشواری‌های مخصوص به خود را حل کند.»

فقه اسلامی باید دین و نفس و عقل و مال و نسل را حفظ کند اگر می بینید احکام و قوانین حکومت ولایت فقیه و تصمیمات دولت انقلابی مانع اشتغال‌آفرینی می شوند، مروج ریا می شوند،مانع تعقل و بسط عقلانیت و آزادی بیان می شوند یا پول ملی را به خاک می‌نشانند و مال مردم را در بورس بالا می‌کشند و...
این نمونه‌ها نشان می‌دهد که فقه اسلامی در ایران حاکم نیست.
فقه اسلامی حافظ پنج چیز است.دین نفس مال عقل و نسل.
اقبال می پرسد:
«آیا فقه اسلامی قابل تحول و تکامل است یا نه؟»
و پاسخ می دهد:«پاسخ گفتن به چنین سؤالی مستلزم کوشش عقلی عظیمی است و بدون شک به آن جواب مثبت داده خواهد شد...در میان اقوام مسلمان امروز تنها ترکیه است که از خواب جزمیگری برخاسته و به خودآگاهی رسیده است.تنها این کشور است که خواستار حق آزادی عقلی خویش شده است و از خیال به واقعیت رسیده...»
ایران تا در دام فقه سنتی گرفتار است نمی‌تواند مسائلش را حل کند.
حجاب یک نمونه است.

@jameeno
1.5K views16:34
باز کردن / نظر دهید
2022-07-24 15:19:26 #الف!

کاشتن باد، درو کردن‌ توفان!

تحریریۀ جامعه نو: اخیراً یکی از خط‌‌دهندگان حکومت که تلاشِ روزانه‌ای برای توجیه اعمال ناخوشایند و ضد ملیِ اجزای عملیاتیِ دارد، گفتنِ عبارتِ «فلسطین ربطی به ایران ندارد» را براندازانه دانسته و مؤمنان را چون «هنوز نتوانسته‌اند براندازی را از قالبِ مسلحانه خارج کنند» سرزنش کرده است. معنیِ حرفش این است که باید بعدازاین مخالفانِ زبانیِ حکومت را نیز برانداز و قابل سرکوب و برانداختن دودمان دانست. کارِ حکومت به‌جایی رسیده که حرف زدن دربارۀ اقداماتش به‌مثابه تکان دادنِ پایه‌های سریر قدرت است. در واقع طرف گفته می‌توان این حکومت را با حرف زدن هم براندازی کرد! حُسنِ چنین اشخاصی این است که به‌سادگی وضعیتِ مردمِ گرفتارِ ایران و رابطۀ حکومت با آن‌ها و طرح‌های سرکوب را لو می‌دهند: سوارِ شماییم و باید گاریِ ما را به‌اجبار بکشید. بعدازاین حرف هم نباشد که شلاقِ براندازی می‌خورید!

داستانِ براندازی دارد به‌جاهای باریک می‌کشد: اگر تا دیروز برانداز لقب برخی مخالفان حکومت در خارج کشور بود، زین پس‌ صفِ براندازان در داخل گسترده‌تر می‌شود و با حسابِ خط‌دهندگان به حکومت، فقط آقای تاج‌زاده برانداز نیست. بعدازاین، بازنشسته‌ها یا کارگران یا معلمان که شعار «فلسطین رو رها کن ، فکری به حال ما کن» سر می‌دهند، براندازند و باید بر آن‌ها، حد و تنبیهِ براندازیِ «از قالبِ مسلحانه خارج شده» را جاری کرد. این تقاضا نشانۀ احساسِ حکومت از ناتوانی‌اش در کنترلِ مسالمت‌آمیز و بدون خشونتِ تحرکات اجتماعی است.

تصمیم خوفناکی پشت این حرف‌های ساده‌لوحانه است؛ مخالفت با اعمال پر هزینۀ حکومت در ماورای مرزهارا معادلِ براندازی دانستن، از پشت دیواری می‌آید که در آنجا، حافظانِ امنیت و ثباتِ حکومت در پیِ مسیرِ سرکوبِ تظاهرات خیابانیِ اقشار محروم اجتماعی‌اند. این ایده که طرح مسالمت‌آمیز مطالبات معیشتیِ برخی اقشار در نهایت به مطالباتِ سیاسی و حضورِ بیشتر و عام منجر می‌شود و باید راهی برای منع و سرکوب آن پیدا کرد، ریشۀ تمایلِ دستگاه کنترل و سرکوب به انتقال عنوانِ برانداز از خارج به داخل است. نشانه‌های موجود حاکی است این روندی اندیشیده و البته از سر ناچاری و افلاس است.

جریان دیگری که به‌صورت موازی با توسعۀ اطلاقِ اتهامِ براندازی دنبال می‌شود، به خیابان آوردنِ بخش‌هایی از جامعه وقدرتِ مانورِ دادن به آنها و مواجه کردنشان با بخش‌های ناراضی از نظام است. پشت این ایده می‌تواند دو انگیزه باشد‌: یا این‌که قدرت‌نماییِ خیابانیِ حکومت، خیابان‌ها را بدون نیاز به ورود نیروی سرکوب، از مطالبه‌گرانِ معیشتی خالی می‌کند، زن‌ها را به دهۀ60 برمی‌گرداند، محدود کردنِ سیستمهای اطلاع‌رسانی و ارتباطیِ امروزی را (بدون دردسر) ممکن می‌کند و آرامش گورستانی را برمی‌گرداند؛ یا تصور این است‌ که در یک مواجهۀ گریزناپذیر با ناراضیانی که جان به‌لب و رو به افزایش‌اند، توان سرکوب باید به وجود یک لایۀ توده‌ایِ موافقِ حکومت متکی و توجیهِ حداقلی داشته باشد؛ اما هر دو هدف بدون آینده و ناقص‌اند: کشتی شکسته‌ای را به ساحل امن نمی‌رسانند بلکه او را به گرداب‌های فروکشنده نزدیک‌تر می‌کنند. یک حکومتِ افتاده به ضعف و ترس، حامیان خود را نیز با سرعت از دست می‌دهد و شیبِ دردسرِ جدی‌اش، بيشتر می‌شود.

یکی از نشانه‌های رسیدن به این مرحله، تغییرِ نسبیِ موقعیتِ جامعه و حکومت از نظر سنجیدگی، طمأنینه و عقلانیتِ تحرک است: هر قدر تحرکاتِ صنفیِ اخیر حساب‌شده‌تر، مسالمت‌جوتر و عاقبت‌نگرتر شده، چاره‌جویی‌های حکومت نیز ناسنجیده، تهاجمی و ناکارآمدتر شده است. واقعیتِ طرفه‌ای است که جامعه به تحریکاتِ بوق‌های براندازیِ مقیمِ لندن گوش نمی‌دهد و تحرکِ خود را به فازِ خشونت، درگیری و آتش‌بازی ارتقا نمی‌دهد و حکومت کاملاً بر اساس سناریوهای آن‌ها عمل می‌کند و خشونت را بیشتر می‌کند. آشکار است حکومت قدرتِ تعقلِ دورنگر را با ذهنِ آشفتۀ مبتلا به روزمرگی، تاخت زده است!

برای ما کاری نمی‌ماند جز نصیحتِ مجددِ حکومت به در پیش گرفتنِ طریقِ عقل و شیوۀ مصالحه و مسیر مدارا با جامعه... اگرنه، شوقِ کاشتنِ باد، حکومت را مجبور به درو کردنِ طوفان خواهد کرد!

@jameeno
1.3K views12:19
باز کردن / نظر دهید