Get Mystery Box with random crypto!

اهداف کانونی بی‌بی‌سی از انتشار گزارش جدید، نوشته‌ای از پریسا | جدال- علی عليزاده

اهداف کانونی بی‌بی‌سی از انتشار گزارش جدید، نوشته‌ای از پریسا نصرآبادی

خون جهان را برداشته و بیش از ۱۴ ساعت است که خبر اول بی‌بی‌سی جهانی معطوف به «گزارشی تکان‌دهنده» مرتبط با ایران است؛ گزارشی به اصطلاح تحقیقی که یک سال و نیم در آب‌نمک خوابانده شده بود تا سر فرصت همچون برگ برنده‌ای رو شود و مازاد رسانه‌ای-سیاسی مطلوبی برای مدیران پروژه‌ی «بلوای ۱۴۰۱» به همراه آورد.

حقیقتاً چه زمانی بهتر از اکنون که در اوج ورشکستگی اخلاقی و انحطاط ایدئولوژیک غرب، و در نقطه‌ای از تاریخ که جانیان صهیونازی با هیچ پوششی نمی‌توانند توحّش بی‌مثال خود را پشت قربانی‌نمایی تاریخی‌شان پنهان کنند.

از سالگرد غائله‌ی ززآ و هم‌زمان با رونمایی آشکار از صاحب‌کار اصلی رسانه‌ی موساد-اینترنشنال، اپوزسیون تبهکار ایران نیز کالیبر واقعی خود را به نمایش گذاشت و نشان داد که ملتهب کردن دوباره‌ی فضای جامعه‌ی ایران در توان‌اش نیست و نتیجتاً اتاق جنگ موساد در قالب رسانه نیز تا حدّ زیادی تضعیف شد. اندکی بعد با رقم خوردن عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، رژیم اسرائیل موساد-اینترنشنال را برای سفیدشویی جنایات صهیونازی‌ها به شکل تمام‌وقت به کار گرفت و همین امر موجب گردید که تشت این شبه‌رسانه بیش از پیش از بوم بیفتد.

بدین ترتیب بی‌بی‌سی فارسی در خطّ مقدم نبرد رسانه‌ای و شناختی علیه ایران قرار گرفت و در سراسر این هفت‌ ماه، با تکیه بر اسلوب و رویکرد حرفه‌ای‌تری که در خبر پراکنی، شبهه‌افکنی و پروپاگاندای نرم دارد، جور موساد-اینترنشنال را علیه ایران به مثابه ستون محور مقاومت کشید تا امروز.

امروز اما برای انتشار چنین گزارشی بی‌بی‌سی جهانی وارد عرصه می‌شود و نه بی‌بی‌سی فارسی. چرا که اهداف تعریف‌شده برای پروژه‌ی انتشار این «گزارش هولناک» صرفاً بنا نیست که به غائله‌ی ۱۴۰۱ متّصل شود و به کالبد بی‌جان آن بلوا نفس مصنوعی دهد. اهداف این گزارش چندوجهی و درهم‌تنیده‌اند؛ آن هم به شکلی که مخاطب نتواند به آسانی اجزای آن را از هم تفکیک کند.

اهداف کانونی این گزارش شامل این موارد است:

۱. نوک پیکان نقض حقوق بشر را از اسرائیل (عامل نسل‌کشی) به سوی ایران (عامل مرگ چند نوجوان معترض) برمی‌گرداند و با هم‌ترازسازی ایران و اسرائیل در ارتکاب جنایت، به اسرائیل فرصت بازسازی چهره‌ی خود را _ولو به شکل محدود، اعطا می‌کند. آن هم در وضعیتی که حتی ایالات متحده اقرار می‌کند که پنج یگان ارتش اسرائیل مرتکب نقض فاحش حقوق بشر شده‌اند.

۲. سرکوب گسترده‌ی اعتراضات دانشجویان و دانشگاهیان در غرب، در برابر جزئیات هولناک سرکوب نوجوانان در ایران رنگ می‌بازد و غرب ورشکسته را دوباره بر مسند مدّعی حقوق بشر می‌نشاند.

۳. سپاه پاسداران که پس از حادثه‌ی تروریستی کنسولگری ایران در دمشق و متعاقب آن پاسخ قدرتمند ایران در خاک فلسطین اشغالی، در افکار عمومی مردم ایران جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده بود، به عنوان عامل جنایت در مظان اتّهام قرار می‌گیرد و دستاوردهای داخلی تنش ایران و اسرائیل در میدان را به محاق می‌برد.

۴. بحث قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی دولت‌های غربی را باز برجسته می‌کند و پیگیری آن را در رسانه‌ها و در سطح نهادهای حقوقی بین‌المللی شدّت می‌بخشد. آن هم در شرایطی که دادگاه بین‌المللی کیفری از احتمال صدور قرار بازداشت نتانیاهو و چندتن از وزرای کابینه‌اش به جرم ارتکاب جنایات جنگی خبر می‌دهد.

۵. این گزارش باید امتداد انتقامی تلقّی شود که اسرائیل نتوانست در پاسخ به حمله‌ی پهپادی-موشکی ایران، در خاک ایران عملیاتی کند. این قاعده‌ی جنگ‌های هیبریدی است که پاسخ‌ها و پاتک‌ها به دشمن لزوماً از همان جنسی نیستند که حریف به کار گرفته‌است. اکنون که اسرائیل چنان در ضعف است که حتی با وجود ماشین جنگی موساد-اینترنشنال هم قادر به موج‌سازی رسانه‌ای علیه ایران نیست، حرفه‌ای‌ترین رسانه‌ی جهان به نیابت از حامیان استعمارگر اسرائیل به کمک‌اش آمده است.

۶. نکته‌ی مهم دیگر طرح شبهه‌ی حضور فعال نیروهای «حزب‌الله» در ایران است. در گزارش از عاملیت مستقیم «حزب‌الله» نام برده شده و این گروه هم‌دست سپاه پاسداران در ارتکاب جنایت در داخل ایران تصویر می‌شود. گرچه هم‌زمان این تردید هم به میان می‌آید که این حزب‌الله همان حزب‌الله لبنان است یا نه، اما اصل قضیه این است که علیه حزب‌الله که از هشتم اکتبر در کنار نیروهای مقاومت فلسطین در غزّه جنگیده، ادعاهایی جعل می‌شود که زمینه‌های تحریم‌های حقوق بشری و تبعات سیاسی علیه این سازمان را هموار می‌کند.

با این اوصاف نمی‌توان لحظه‌ای در این واقعیت تردید کرد که رونمایی از این گزارش، با افزایش فشار بر ایران و دیگر نیروهای مقاومت در منطقه، نسل‌کشی غزّه، تغییر نقشه‌ی فلسطین و دگرگونی ساختار و مناسبات منطقه و بلکه نظم سراسر نظام بین‌الملل پیوند انکارناپذیری دارد.