عدالتنامه چرا مسئولین و روشنفکران بیشتر از 'عدالت اجتماعی' ص | جناب گاو
عدالتنامه
چرا مسئولین و روشنفکران بیشتر از "عدالت اجتماعی" صحبت میکنند و خیلی کم از "عدالت قضایی"؟!
عدالت قضایی عدالتی پروسهمحور، صریح و روشن است، و برابری در مقابل قانون یک اصل آن است. میگوییم پروسهمحور، چون عدالت قضایی در تعیین حق، فقط به شواهد نگاه میکند و آنها را با حقوق جاری در قانون میسنجد. آیا فلان شخص مالک فلان زمین است؟ اگر در تصرف اوست، بلی! مگر آنکه شخصِ دیگری مدارک و شواهد بیاورد که آن زمین مال دیگری است. قاضی فقط باید به شواهد نگاه کند، و کاری نداشته باشد که فیالمثل مالک چه قدر ثروتمند یا فقیر است و چه مقدار زمین دارد یا ندارد یا به چه طبقهای متعلق است.....
از طرف دیگر "عدالت اجتماعی" مفهومی مبهم است که میتواند تعبیرات کاملاً متفاوت و حتی متضاد داشته باشد. همین مبهم بودن و تاریک بودنش است که بستر بسیاری از سوءاستفادهها شده است، و همواره برای دستیازی دولتها و تضییع حقوق از آناستفاده شده است. چیزی که همواره اتفاق میافتد آن است که تلاش برای تحقق یک فرم یا یک تعبیر از عدالت اجتماعی موجب خدشهدار شدن عدالت قضایی یا حقوق فرد یا افرادی میشود، حقوقی مانند حقوق مالکیت، یا حق تربیت اولاد یا.....
عدالت کامل و ذاتی نزد خداست! یک جامعهی انسانی حداکثر میتواند به عدالت قضایی دست پیدا کند، و انسان نباید بخواهد عدالتی بالاتر از عدالت قضایی ایجاد کند (مگر انسانی که چون خضر نبی مستقیماً به علم غیب الهی دسترسی داشته باشد)! عدالت اجتماعی و مفاهیم مشابه دستیازی انسان به مقام خداوندی است، همان چیزی که موجب شد از بهشت رانده شود، و همان چیزی که میتواند برایش نفرین دائمی بیاورد.
از کسی که از عدالت اجتماعی دم میزند بیشتر از مار و افعی بترسید! اینها زهرشان میتواند مملکتی را بدبخت کند!