Get Mystery Box with random crypto!

(جملات، پندها و داستان‌های حکیمانه)

لوگوی کانال تلگرام jomalateamozandeh — (جملات، پندها و داستان‌های حکیمانه) ج
لوگوی کانال تلگرام jomalateamozandeh — (جملات، پندها و داستان‌های حکیمانه)
آدرس کانال: @jomalateamozandeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 185
توضیحات از کانال

👍👍بي صبري انسان را از هيچ رنجي نمي رهاند، بلكه درد جديدي براي از پا درآوردن شخص بوجود مي آورد.👍👍
آدرس کانال
@jomalateamozandeh
ارتباط با مدیر کانال
@Aa58sh

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-05-12 23:03:50
خــدایـا
آنگونه عزیزانم را بنگر
که احساس کنند
خوشبخت ترین کائناتند

دل هاشان را سرشاراز آرامش
و خانه هاشان را
گرمای محبت خدایی ات ببخش

شبتون بخیر و پر از آرامش الهی
129 views20:03
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 08:12:23 خردمند پیری در دشتی پوشیده از برف قدم می‌زد که به زنی گریان رسید....
پرسید: چرا می‌گریی؟
- پیرزن گفت: چون به زندگی‌ام می‌اندیشم، به جوانی‌ام، به زیبایی‌ای که در آینه می‌دیدم و به مردی که دوستش داشتم... .
خداوند بی‌رحم است که قدرت حافظه را به انسان بخشیده است.
می دانست که من بهار عمرم را به یاد می‌آورم و می‌گریم.
خردمند در میان دشت برف‌آگین ایستاد, به نقطه‌ای خیره شد و به فکر فرو رفت.

زن از گریستن دست کشید و پرسید: در آنجا چه می‌بینید؟
خردمند پاسخ داد: دشتی از گل سرخ.
خداوند، آن‌گاه که قدرت حافظه را به من می‌بخشید، بسیار سخاوتمند بود. می‌دانست در زمستان، همواره می‌توانم بهار را یه یاد آورم و لبخند بزنم.
145 views05:12
باز کردن / نظر دهید
2022-05-04 08:11:19


این قشنگترین پیامی بود که خوندم؛

در زندگی یاد گرفتم:
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.
با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.
از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.
و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :
1. به همه نمی توانم کمک کنم
2. همه چیز را نمی توانم عوض کنم
3. همه من را دوست نخواهند داشت...!!
134 views05:11
باز کردن / نظر دهید
2021-08-28 07:57:02
با زبانی که میشود روحیه داد مسخره کردن چرا
با زبانی که میشود تعریف کرد ،ایراد گرفتن چرا
با زبانی که میشود دلداری داد،دل شکستن چرا
با زبانی که میشود آبرو خرید ،آبرو بردن چرا
با زبانی که میشود وصال داد،جدایی انداختن چرا
با زبانی که میشود آروم کرد،آتش افروختن چرا
زبان هیچ استخوانی ندارد
ولی میتواند دلی را راحت بشکند
حواسمون به اختیار زبانمان باشد.
.
686 views04:57
باز کردن / نظر دهید
2021-08-28 07:56:08 تفکر

ابوالحسن خرقانی می گوید؛
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد !

مرد فاسدی از کنارم گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد
او گفت؛ ای شیخ !
خدا می داند که فردا حال ما چه خواهد شد !

مستی دیدم که افتان و خیزان
در جاده های گل آلود می رفت،
به او گفتم؛ قدم ثابت بردار تا نلغزی !
گفت؛ من بلغزم باکی نیست،
به هوش باش تو نلغزی ای شیخ
که جماعتی از پی تو خواهند لغزید.

کودکی دیدم که چراغی در دست داشت
گفتم؛ این روشنایی را از کجا آورده ای؟!
کودک چراغ را فوت کرد
و آنرا خاموش ساخت و گفت؛
تو که شیخ این شهری
بگو این روشنایی کجا رفت ؟!

زنی بسیار زیبا رو که با خشم زیاد
از شوهرش شکایت میکرد !
گفتم؛ اول رویت را بپوشان، بعد با من حرف بزن!

گفت؛ من که غرق دنیا هستم
اکنون چنان از خود بیخودم که از خویش خبرم نیست
تو چگونه غرق محبت خالقی
که از نگاهی بیم داری؟
702 views04:56
باز کردن / نظر دهید
2021-07-16 06:35:09 حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود، از آنجا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند. همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:
ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ!

به نقل از: محمد غزالی، کیمیای سعادت
1.0K views03:35
باز کردن / نظر دهید
2021-07-16 06:30:42 ۸ درس زندگی که باید قبل از ۴۰ سالگی بیاموزیم

مواردی که مطرح میشود همگی تجربیات کسانی بوده که به میانسالی رسیده‌اند
و آن‌ها را با ما در میان گذاشته‌اند:

۱.. چیزی به نام خیلی دیر یا خیلی پیر وجود ندارد.

۲. شرایط شما در زمان کودکی از آن چه که فکر می‌کنید، مهم‌تر است.

۳. بهتر است به جای جمع کردن چیزها، خاطره بسازید.

۳. چیزهای کوچک کم‌اهمیت همیشه همان چیزهای بزرگ پراهمیت زندگی شما هستند.

۵. هر لحظه مراقبت از سلامتی فیزیکی و پوست بدن خود، بیشتر از چیزی که دیگران به شما می‌گویند اهمیت دارد.

۶. بهترین زمان برای تحقق رویاهایتان اکنون است.

۷. هیچ کسی برای نجات شما از خودتان و زندگی‌تان نخواهد آمد.

۸. هر شخصی لایق برقراری ارتباط دوستانه با شما نیست (و بالعکس).
565 views03:30
باز کردن / نظر دهید
2021-07-16 06:30:20 داستان کوتاه
انوشيروان دادگر

هنگامی که انوشیروان خواست ایوان کاخ مدائن را بسازد دستور داد زمینهای اطراف آن را خریداری کنند, زمینهای اطراف از صاحبانش خریداری شد مگر پیرزنی که امتناع ورزید و گفت :
من همسایگی شاهنشاه انوشیروان را به تمام عالم نمیفروشم.
انوشیروان سخن او را پسندید و گفت :
خانه ی پیرزن در جای خودش باقی باشد و آنگاه ساختمان او را محکم و با دوام کرد ایوان را محیط بر آن ساخت. اهل آن نواحی آنجا را خانه ی پیرزن نامیدند .
گویند هر روز دود از آشپزخانه پیرزن بر دیوارهای کنده کاری شده زیبای عمارت مینشست و هر صبح و عصر گاوش از روی فرشهای ایوان گذر میکرد و غلامان شکایت به شاهنشاه بردند اما وی گفت هر چه خراب شد دوباره از نو تعمیر کنید .
گویند قیصر روم سفیری به ایران فرستاد و وقتی سفیر به مدائن آمد از عظمت و زیبائی آن بنا در شگفت شد . در گوشه ایوان یک نقص و کجی توجه او را جلب کرد پرسید :
آن قسمت چرا درست نشده است ؟ گفتند این محل خانه ی پیرزنی است که مایل به فروش نشد و پادشاه هم او را مجبور نکرد .
سفیر گفت :
این چنین کجی و نقص که از عدل و دادگری بهم رسد بهتر از آراستگی و درستی است که از روی ظلم و جور پیدا شود...
511 views03:30
باز کردن / نظر دهید
2020-10-23 07:33:39 اگر خواستی
سرزمین ات را آزاد کنی
ده گلوله در تفنگت بگذار
نه گلوله برای خائنین
و آدم فروشان
و تنها یک گلوله
برای دشمنت کافیست!
1.3K views04:33
باز کردن / نظر دهید
2020-10-22 22:59:30 آدمها در اصل
توان و تحمل
خوشبختی را ندارند
طالبش هستند بی تردید
امـا
همین که بهش برسند
حرص و جوش میزنند
و خواب چیزهای دیگری می بینند..
1.3K views19:59
باز کردن / نظر دهید