Get Mystery Box with random crypto!

Karkhoone | کارخونه

لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه K
لوگوی کانال تلگرام karkhone — Karkhoone | کارخونه
آدرس کانال: @karkhone
دسته بندی ها: اقتصاد
زبان: فارسی
مشترکین: 10.51K
توضیحات از کانال

کارآفرینی به روایتی دیگر...
وبسایت:
Karkhoone.com
توییتر:
twitter.com/karkhoone
تبلیغات و دالان ارتباطی:
@channel_karkhone

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 12

2022-04-28 21:35:08 ‍ بسیاری می‌گویند از اساس ورود صنعت در بخش های
مرکزی ایران که همواره مشکل آب داشته‌اند منجر به
مهاجرت بیشتر و درنهایت بارگذاری اضافه بر منابع
آبی مرکز ایران شده است.
با این وصف آیا کسانی که از ابتدا صنعت نساجی را به اصفهان آوردند و عنوان
منچستر شرق را به این شهر دادند اشتباه کردند؟
مهم آوردن فلان صنعت نیست، بیش از آن باید توجه
کرد که چه کسی این کار را میکند: دولت یا کارآفرین؟
هردو هم می‌توانند اشتباه کنند ولی یکی از جیب بقیه و با
پیامدهای جانبی بسیار چنین میکند و دیگری با هزینه و
ریسک شخصی. یکی اگر اشتباه کرد ورشکست می شود و
از بازار بیرون میرود و دیگری بدون توجه به نتایج کارش
میخواهد همه چیز را عوض کند تا واقعیت شبیه رویایش
شود و صدای رعیت را بخواباند.
مرحوم فضل الله دهش
یعنی نخستین کسی که صنعت نساجی اصفهان را راه‌انداخت
فردی میهن‌دوست، دانشمند و پرتالش بود و
باوجود تمام کاستی‌ها و جنگ و هزار مصیبت توانست
رویای خودش را محقق کند.
ظهور به اصطلاح منچستر شرق را وامدار او هستیم؛ او ریسک کرد. شاید شکست
می‌خورد ولی دستکم زیان آن بسیار محدود بود.
این موضوع را مقایسه کنید با ابر پروژه های دولتی که اغلب
بدون توجیه اقتصادی به فرموده این و آن اجرا میشود و
بعد از مشخص شدن اشتباه ها هم سالها پول عمومی
صرف تنفس مصنوعی به مرده میشود.

@karkhone
722 views18:35
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 22:25:07 به نام خداوند بخشاینده مهربان

پرده اول
بگو: شما را به يك چيز اندرز مى‌دهم: دو به دو و يک به يك براى خدا قيام كنيد.

۱۰ سال پیش بود. تا به حال گمرک را از نزدیک ندیده بودم. هنوز از هواپیما پیاده نشده ما را بردند یک محوطه دیوارکشی شده با یک درب بزرگ را نشانمان دادند و گفتند این گمرک است. نگاهمان به همه چیز جور دیگری بود. هر کامیونی را که کسی نمیگشت و از آنجا خارج میشد می گفتیم قاچاق است. البته الان طور دیگری فکر می کنم. اتفاقا خیلی از بارها را هم نمی گشتند!
درب خروج از همه جا عجیب تر بود. انتظار داشتم منظورشان همان درب بزرگی باشد که از آن وارد گمرک شدیم. آن روز فهمیدم درب خروج گمرک یک اداره است با رئیس و تعدادی کارشناس و ارزیاب و بارشمار و اپراتور ثبات. فهمیدم درب خروج گمرک درب اقتصاد کشور است. فهمیدم این درب با کاغذ و دستی و دستنویس کنترل می شده، آنهم با تعداد بسیار کمی کارمند. فهمیدم گمرک یک سیستم دارد به نام «آسیکودا» که اطلاعات اظهار را جمع می کند، ولی درباره اطلاعات ورود و خروج کالا کاملا کار یدی بوده تا اینکه سامانه ما آنجا مستقر شده است. یک نگاه به یک برگ باسکول قدیمی مینداختید کاملا این موضوع را می فهمیدید. برگ باسکول یک فرم بود که داخلش دست نویس شماره ماشین و وزن را نوشته بودند. یک مهر بزرگ هم زیر هر کدامش خورده بود. هیچ جایی هم نبود که اطلاعات این کاغذها را در آن وارد کنند. رسید انبارها هم به همین ترتیب. دفترهای ثبت اطلاعات را که دیگر نگو.

درست یک سال قبل از آن، قاچاق محموله سوختی کشف شده بود که نقطه پیدایش ماجرا بود. داستانش را قبل تر ها نقل کرده ام. آن زمان می خواستند به این سوال پاسخ دهند که شرکت قاچاقچی چقدر قاچاق کرده است و برای این کار باید کوهی از کاغذها را بررسی می کردند. کاغذهایی که حتی ثبت در آن ها با کلی مشکل همراه بود.
نقطه پیدایش ماجرا اینجا بود. نقطه ای که باید به این جمع بندی می رسیدیم که می توانیم برای کشور کاری کنیم. با این که میخواستیم و دوست داشتیم ولی گمان نمی کردیم که بگذارند. برای همین رفقا ایده هایشان را نوشتند و شد RFP یک سامانه برای اداره درب خروج گمرک. بردند دادند به یکی از این شرکت های داده پردازی. آن ها هم قیمت گذاشتند ۱۵ میلیارد تومان و گفتند فقط در یک گمرک به مدت سه سال پایلوت می کنند و اجرا در باقی گمرکات بر عهده خودتان. معاون بازرسی وقت ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز وقتی آن قیمت را دید گفت اینقدر پول نداریم و رفقا هم گفتند این کاری بود که از ما برمی آمد. نقل به مضمون به رفقا گفتند که مرده شور درسی که خواندید را ببرند که به کار مملکت نمی آید!

با توجه به تجارب قبلی خیلی امیدی به این که کار به نتیجه برسد نبود. حتی امیدی به این که وقتی به نتیجه رسید جمعش نکنند. شاید بتوان گفت تنها روزنه ای باز شده بود و مثل خیلی اوقات می توانستیم بگوییم به ما چه؟ و شاید اولین جرم ما این بود که نتوانستیم بگوییم به ما چه؟! هر کداممان برای این نتوانستن دلایل خود را داشتیم.

رفقا استخاره کردند. آیه آمد که «بگو: شما را به يك چيز اندرز مى‌دهم: دو به دو و يک به يك براى خدا قيام كنيد. سپس بينديشيد، تا بدانيد كه در يار شما ديوانگى نيست. اوست كه شما را از آمدن عذابى شديد مى‌ترساند.» (سوره سبا آیه ۴۶)

دیگر خدا چطور می توانست به ما راه را نشان بدهد؟ آن جا بود که ما فقط به واسطه چند ترم تحصیل در رشته کامپیوتر و پاس کردن چند واحد برنامه نویسی و مهندسی نرم افزار و .... و بدون هیچ دانش و فهمی از کلان یک اقتصاد، فقط هدفمان این شد که کاری کنیم که اگر کسی دزدی کرد مثل همان قاچاقچی سوخت، بفهمیم که چقدر برده؟!

چند بار دیگر هم به فراخور مشکلاتی که پیش آمد رفقا استخاره کردند باز هم همان آیه آمد.
برای خیلی از ما قرار بود این داستان ۱۰ روز یا نهایتا یک ماه و دو ماه طول بکشد ولی از آن روز نخست بیش از ۱۰ سال می گذرد.

این ها که می نویسم بخشی از داستان این ده سال است.

@karkhone
862 views19:25
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 22:07:01 از ابتهاج تا ترکان؛ چهره‌های اقتصاد ایران در قرن چهاردهم

در قرنی که گذشت، سیاستمداران و مدیران مختلفی برای توسعه ایران تلاش کردند که شاید نام هفت نفر از آنان بیش از بقیه به چشم می‌آید:

۱. ابوالحسن ابتهاج
بی‌تردید ابتهاج را باید پایه‌گذار برنامه‌ریزی توسعه در ایران نامید. نقش او در تشکیل شورای اقتصاد، تثبیت جایگاه سازمان برنامه، تاسیس نظام فنی و اجرایی کشور و تربیت نسلی از تکنوکرات‌های ایرانی مثل خداداد فرمانفرمائیان و مهدی سمیعی که بعدها هریک جداگانه منشأ خدمات گوناگونی شدند، انکارناپذیر است. دستاورد دیگر ابتهاج، تامین مالی و اجرای برنامه عمران خوزستان شامل احداث سد دز و توسعه کشاورزی و صنعت نیشکر در خوزستان بود که تاثیرات عمیقی بر اقتصاد ملی و منطقه‌ای به جای گذاشت.

۲. علینقی عالیخانی
جوان تحصیلکرده اقتصاد در پاریس که با تأسیس وزارت اقتصاد در ۱۳۴۱ تصدی آن را تا ۱۳۴۷ بر عهده داشت را می‌توان شکل‌دهنده بخش خصوصی جدید در اقتصاد ایران دانست که با بهره‌گیری از ابزارهای سیاستی که در اختیار داشت توانست طبقه تاجر و واردکننده را به طبقه صنعتگر تبدیل کند. عالیخانی با یکپارچه‌سازی سیاست‌های تجاری و صنعتی و با استفاده از تیم منسجم و هماهنگ معاونین خود، سالهای طلایی رشد اقتصادی ایران در دهه چهل را رقم زد.

۳. رضا نیازمند
نیازمند که به عنوان بنیانگذار «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» و معاون صنعتی وزارت اقتصاد در دهه طلایی چهل شناخته می‌شود را باید پدر صنایع سنگین ایران نیز دانست. ذوب‌آهن، ماشین‌سازی، تراکتورسازی و صنعت مس برای اولین بار در ایران توسط نیازمند احداث و پایه‌گذاری شد. نیازمند همچنین با تأسیس «سازمان مدیریت صنعتی» نقش موثری در ارتقای سطح مدیریت صنایعی که توسط بخش خصوصی ایجاد شده بود ایفا کرد.

۴. محمدرضا نعمت‌زاده
نعمت‌زاده هم در جایگاه وزیر و هم در جایگاه معاون وزیر نقش ویژه‌ای در اقتصاد ایران بازی کرده است. رشد چشمگیر صنایعی مثل سیمان و صنعت غذایی در سالهای پس از جنگ با تلاشهای او در جایگاه وزیر صنایع و معادن (۱۳۷۶-۱۳۶۸) اتفاق افتاد. اما دستاورد اصلی نعمت‌زاده را باید در دوران مدیرعاملی شرکت ملی صنایع پتروشیمی (NPC) طی سالهای ۱۳۸۴-۱۳۷۶ جستجو کرد: جذب سرمایه‌گذاری ۱۶ میلیارددلاری برای احداث مجتمع‌های پتروشیمی و تبدیل ماهشهر و عسلویه از روستاهای متروکه به قطب پتروشیمی خاورمیانه که باعث شد وی به درستی لقب «پدر صنعت پتروشیمی ایران» را یدک بکشد.

۵. اکبر ترکان
تنها فرد غیرنظامی که در ایران به مقام وزارت دفاع رسید، پس از وزارت دفاع در جایگاه وزیر راه و ترابری (۱۳۷۶-۱۳۷۲) با تاسیس «شرکت فرودگاه‌های کشور» و «شرکت حمل و نقل ریلی رجا» سطح خدمات حمل و نقل هوایی و ریلی ایران را به طرز چشمگیری ارتقا داد. سپس مسئولیت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (۱۳۸۰-۱۳۷۶) را بر عهده گرفت و صنعت خودروسازی کشور را از طریق ادغام و تملک شرکتهای پراکنده یکپارچه‌سازی کرد که به تشکیل دو گروه خودروسازی «سایپا» و «ایران‌خودرو» انجامید. پس از آن در کسوت مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس، حساس‌ترین بخش‌های طرح توسعه پارس جنوبی را راهبری کرد. آخرین یادگار ترکان برای اقتصاد ایران، مجتمع آلومینیوم جنوب (سالکو) بود که ایران را از سال ۱۴۰۰ به صادرکننده آلومینیوم مبدل ساخت.

۶. بیژن نامدار زنگنه
شیخ‌الوزرای جمهوری اسلامی وقتی در سن ۳۴ سالگی وزیر نیروی دولت سازندگی شد که در روزنامه‌ها «جدول خاموشی» منتشر می‌شد. زنگنه با تأسیس «مپنا» و «فراب»، مدیریت پروژه و ساخت تجهیزات نیروگاهی در ایران را به‌عنوان گلوگاه توسعه صنعت برق بومی کرد، طوری که مخالفان آن روز، امروز زبان به تحسین مپنا گشوده‌اند. تلاش زنگنه برای توانمندسازی شرکت‌های ایرانی در جایگاه وزیر نفت نیز ادامه یافت و با تأسیس «پتروپارس» و مشارکت دادن آن در فازهای اولیه پارس جنوبی، یک پیمانکار توانمند در صنعت نفت ایران متولد شد. دستاورد اصلی زنگنه در بعد سخت‌افزاری، پارس جنوبی است، بیابانی که تبدیل به پایتخت انرژی ایران شد. اما مهم‌ترین دستاورد نرم‌افزاری شیخ‌الوزرا، «ایرانی‌سازی» مدیریت پروژه و ساخت در صنعت نفت و نیرو بود که آثار آن را امروز در نیروگاهها، میادین نفتی، پالایشگاه‌ها و سدها می‌توان مشاهده کرد.

۷. اکبر هاشمی رفسنجانی
واژه «توسعه» در ایران بعد از انقلاب با نام اکبر هاشمی رفسنجانی گره خورده است. روحانی روستازاده‌ای که خود تکنوکرات‌ نبود، اما به «نخ تسبیح» تکنوکرات‌های عصر جمهوری اسلامی تبدیل شد. مشی سیاسی و اقتصادی هاشمی را می‌توان در «توسعه‌گرایی» خلاصه کرد که وجه تمایز او با اکثر روحانیون شیعه بود. مهمترین نقش هاشمی پس از حمایت و برکشیدن نسلی از تکنوکرات‌ها، ایفای نقش اساسی در تصویب و ابلاغ «سیاستهای کلی اصل ۴۴» بود که عرصه را برای حضور بخش خصوصی در اقتصاد ایران باز کرد.

@karkhone
946 views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 21:52:03 ابربدهکاران در یک نگاه

ابربدهکاران نظام بانکی ایران؛ وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و شرکت‌های دولتی هستند. بانک‌ها نیز متعلق به وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی هستند. تامین مالی اقتصاد دولتی ایران از طریق چاپ و خلق بی‌رویه پول صورت می‌گیرد

1. ابربدهکاران بانک دولتی ملی:

وزارت اقتصاد
وزارت نیرو
شهرداری تهران
شرکت نفت و گاز پارس جنوبی
شهرداری قم
شرکت راه‌آهن
سازمان ملی زمین و مسکن

2. ابربدهکاران بانک دولتی سپه:

گروه مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران
گروه سهامی پشتیبانی امور دام کشور

3. ابربدهکاران بانک دولتی کشاورزی:

صنايع فيلم و كاغذ آريا
سازمان مركزی تعاون روستايی
خدمات حمايتی كشاورزی
مسكن كاركنان شركت مخابرات
مادر تخصصی بازرگانی دولتی
صنايع شير تهران شهداد
آرد تهران باختر
فولاد شرق كاوه
گروه صنعتی و پژوهشی زرکام
بازرگانی آراد تجارت توس
فرآوری ماهی قشم
شركت سهامی پشتيبانی امور دام
قند شهدای دزفول
گروه صنعتی داور
گروه گودرز روشن بخش
گروه صدر فولاد

4. ابربدهکاران بانک ملت:

ايران خودرو
نفت ايرانول
سايپا
پارس خودرو
توزيع دارو پخش
صنايع توليدی کروز
صنايع کاشی و سراميک الوند
گروه تامين قطعات ايران خودرو
فولاد مبارکه اصفهان
نفت ستاره خليج فارس
گروه مالی ملت

5. ابربدهکاران بانک تجارت:

ایران خودرو
فولاد مبارکه اصفهان
شرکت مخابرات ایران
سایپا
گروه سرمایه گذاری اهداف
گروه مدیریت سرمایه گذاری امید
صنایع پتروشیمی خلیج فارس
گروه سرمایه گذاری غدیر
گروه سازمان تامین اجتماعی
گروه سرمایه گذاری نفت و گاز تامین
گروه سرمایه گذاری نیروهای مسلح
گروه معدنی و صنعتی گل گهر
پالایش نفت اصفهان
پالایش نفت تهران
کرمان موتور
صندوق بازنشستگی کشوری
سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات

6. ابربدهکاران بانک کارآفرین:

گسترش الكترونیك تدبیر ایران
توسعه انرژی تدبیر
سرمایه گذاری دارویی تأمین
مجتمع صنایع غذایی میهن
گلرنگ
سرمایه گذاری غدیر
سرمایه گذاری اهداف
ایران خودرو
سرمایه گذاری آرمان
گروه مصطفی باقرزاده خورسندی
توربو كمپرسور نفت
فولاد جهان آرا اروند
بوتان
گروه سرمایه گذاری مشترك
فولاد مباركه اصفهان
گروه محمد حسین پونكی
گروه بنیاد بركت ستاد اجرایی

7. ابربدهکاران بانک رفاه کارگران:

شستا(شرکت سرمایه‌گذاری تامین)
نفت و گاز پتروشیمی تامین
سازمان تامین اجتماعی
کرمان موتور
گروه بازرگانی دولتی ایران
ایران ترانسفو
سایپا

@karkhone
1.0K views18:52
باز کردن / نظر دهید
2022-04-23 21:30:16
سهام شرکت نت فیلیکس تو یه روز سی درصد دیگه ریزش کرد. ینی یک سوم شرکت پر.
سهام نتفلکیس انقدر ریخته که پیش‌بینی میشه تا ۳ ماه آینده ورشکست بشه. عاقبت سیاست زوری که باید تو هر سریالی LGBT باشه یا از این قبیل چپوندن اقلیت‌ها تو فیلم و سریال‌ها و بها دادن به بازیگرانی که تنها استعدادشون همجنسگرا بودنه. امیدوارم درس عبرتی باشه برای سایر کمپانی‌ها.
که خب نیست. چرا؟
چون کمپانی دیزنی اعلام کرده بیش از نیمی از تولیدات جدیدش کاراکتر هایی از جامعه LGBT خواهد بود.

@karkhone
991 views18:30
باز کردن / نظر دهید
2022-04-22 22:27:02
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رایت دهرا من هجرک القیامه

دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین
حتی یذوق منه کاسا من الکرامه

@karkhone
499 views19:27
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 22:22:05 در دفاع از تصمیم مادیران

| علی سرزعیم

در خبرها آمده که شرکت مادیران در واکنش به افزایش شدید حداقل دستمزد و متوسط دستمزد، 30 درصد از نیروهای خود را تعدیل کرده است. برخی سایتهای خبری در واکنش به این قضیه خواستار ورود نهادهای نظارتی و تهدید قضایی برای مدیران آن شده اند.

طبیعتا معاونت نیروی کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مثل همیشه به سرعت وارد می شود و از ابزارهای خود برای دادن حکم برگشت به کار استفاده می کند فارغ از اینکه این تصمیمات و احکام فله‌ای چه اثراتی برای تولید، صنعت و اقتصاد داشته است. طبعا در فضای مجازی نیز موجی از همدلی با کسانی برقرار شده که شغل خود را از دست داده اند. به رغم فضای ایجاد شده باید گفت تصمیم مدیران این شرکت می تواند درست و قابل دفاع باشد. مهم این است که اولویت را در چه چیز قرار دهیم.

در نگاه اقتصادی بنگاه موجودی است که حیات آن به سود وابسته است و مدیران هر شرکت موظف هستند که سود شرکت را بیشینه کنند و اگر قیمت نهاده های تولید از جمله دستمزد نیروی کار یا نرخ ارز یا قیمت دیگر نهاده ها تغییر کرد، ترکیب تولید را طوری تغییر دهند که این هدف را بتوانند کماکان دنبال کنند. حال اگر دست مدیران را ببندند که نتوانند تعداد ترکیب تولید را متناسب با تغییر نظام قیمتها، تغییر دهند، سود بنگاه کاهش یافته و گاه به عرصه زیاندهی می افتند.

کاملا روشن است که زیان ده شدن یک بنگاه به قیمت حفظ نیروهای شاغل تصمیم قابل دفاعی نیست زیرا یک بنگاه تولید به جای تعدیل 30 درصد نیروها نهایتا ورشکست شده و مجبور می شود 100 درصد نیروهایش را تعدیل کند. وقتی که سود بنگاه نیز کاهش یابد سهامداران نفع کمی می برند. از دید بسیاری این اصلا اشکال ندارد زیرا با خود می گویند که عدم تعدیل بنگاه به قیمت کاهش سود سهامداران امر قابل دفاعی است. این نگاه، نگاهی کوتاه مدت و اغواگر است اما درست نیست زیرا وقتی سود یک بنگاه کم شود بازدهی سرمایه گذاری در آن بنگاه کم می شود و سرمایه گذاران دیگر حاضر نمی‌شوند در آن سرمایه گذاری جدید انجام دهند و شرکت به مرور زمان دچار استهلاک و میرا شدن می رود. همچنین سودی که شرکت می کند در خیلی از مواقع صرف سرمایه گذاری جدید در همان بنگاه برای ایجاد خطوط تولید جدید و یا ایجاد واحدهای جدید می شود. لذا کاهش سود در بلندمدت فرصت‌های اشتغال زایی جدیدی را از بین می برد.
با این توصیف مشخص می شود که باید بین دو چیز انتخاب کرد:

گزینه الف) نیروی انسانی موجود تعدیل نشود ولی در بلندمدت کل حیات بنگاه در معرض تهدید قرار گیرد و همه تعدیل شوند یا فرصت‌های اشتغال جدیدی خلق نشود،

ب) بگذاریم با تعدیل کوتاه مدت نیروی موجود، حیات و سودآوری بنگاه تضمین شود و در بلندمدت شرکت بتواند فرصت‌های جدیدی خلق کند. به عبارت دیگر برخی کشورها نظیر کشور ما حیات شرکت را فدای نیروی کار موجود می کنند و به سادگی می پذیرند که به شرکت آسیب برسد اما در مقابل کشورهای غربی هستند که نیروی کار را فدای شرکت می کنند و می گذارند شرکت با قدرت و سودآوری ادامه حیات داشته باشد تا در بلندمدت فرصت‌های شغلی خوبی خلق کند.

دقیقا به همین دلیل است که در کشورهای غربی شرکتهای زیادی دیده می شوند که سابقه صدساله دارند اما در ایران شرکتهای کمی هستند که عمرشان به بیش از سی سال برسد.
با این توصیف مشخص می شود که تصمیم مدیران این شرکت لزوما محکوم نیست و می تواند قابل دفاع باشد. اینکه حداقل دستمزد با جهش شدید روبرو شود طبیعتا چنین پیامدی دارد و نمی‌توان با قدرت قهریه مانع از بروز این پیامدها شد. در بنگاه های بزرگ دولتی که حساسیتی در قبال سود و زیان وجود ندارد کارگران خواستار رشد شدید دستمزد می شوند اما در بنگاه های خصوصی کوچک، کارگران می دانند که خیلی مواقع امکان افزایش شدید وجود ندارد و آنها شغلشان را از دست خواهند داد و یا مجبور می شوند به شکل سیاه و محروم از حقوق قانونی کار کنند و به همین دلیل با آن مخالفند. در ایران نمایندگان جامعه کارگری عمدتا از شرکتهای بزرگ انتخاب می شوند و منافع کارگران بنگاه های بزرگ دولتی را نمایندگی می کنند و توجهی به پیامدهای چنین تصمیماتی بر کارگران بنگاه های خصوصی کوچک ندارند.

نتیجه راهبردی: اقتصاد دستور بردار نیست. اگر سیاستی مثل رشد شدید حداقل دستمزد اتفاق افتد نمی توان با زور و تهدید مانع از تحقق پیامدهای آن شد و پیامدهای آن به شکلی مثل اخراج نیرو، کاهش سود، عقب افتادن یا تعلیق ایجاد خطوط تولید جدید و سرمایه گذاری جدید ظاهر می شود. لذا باید در اتخاذ چنین تصمیماتی بسیار حساس بود و از دانش و تجربه کارشناسی بیشترین استفاده را کرد.

@karkhone
1.1K views19:22
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 22:08:05
از فردا ارزان شدن های قدیمی

وقتی شاه فکر میکرد با دستور دادن، وضع اقتصادی بهتر میشود

@karkhone
955 views19:08
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 21:50:05 تکنولوژی پروفسور بالتازاری

کارتون شیرین و در عین حال احمقانه پروفسور بالتازار را که یادتان می‌آید؟ مشکلی که پیش می‌آمد، "مسئولین" یا "مردم" شهر به سراغ دانشمند ریزه و ریشو و محبوب شهر، پروفسور بالتازار، می‌رفتند (ایده‌ای کاملاً نخبه‌گرایانه و چپ‌گرایانه! امروز که به یاد این کارتون افتادم، بدون هیچ آگاهی از کشور سازنده، حدس زدم باید از یک کشور کمونیست در آمده باشد. چک کردم و حدسم درست بود: کارتون در یوگسلاوی کمونیست ساخته شده بود!) جناب پروفسور، با فکر کردن و فکر کردن و فکر کردن، یکباره یک فکر بدیع به سرش می‌زد و می‌رفت چهار تا دگمه را می‌زد و یک ماشین بزرگ شروع می‌کرد به کار، و آخرش یک ماده شیمیایی یا یک ماشین دیگری بیرون می‌داد که مسئله را، هرچه که بود، حل می‌کرد، مثلاً با بیرون دادن یک‌ موج عجیب و غریب! کل پروسه خیلی با اجی‌مجی‌لاترجی جادوگران متفاوت نبود.

نمی‌دانم اثر این کارتون بوده یا نه، ولی هر چه که باشد نگاه خیلی از مردم و مسئولین ما به مقوله علم و تکنولوژی نگاهی پروفسور بالتازارانه است!

چند سال پیش، در اوج خشکسالی، دوستی که در یک نهاد حکومتی کار می‌کرد با من تماس گرفت و گفت که آن نهاد با یک ایرانی مقیم آلمان وارد گفتگو شده. آن ایرانی آلمان‌نشین مدعی شده بود که تکنولوژیی دارد که می‌تواند از مدیترانه ابرها را به سوی هر نقطه‌ای در ایران جذب کند. البته کل دستگاه آن شخص برای این کار به اندازه یک بخاری گازی معمولی بود! به گفته او در این روش از انرژی اورگون استفاده می‌شود. گویا مبلغ میلیاردی درخواست کرده بود و آن نهاد برای تمام کردن خشکسالی حاضر شده بود تا چندصد میلیون هم بدهد، ولی مذاکرات ناتمام مانده بود و حالا خودِ آن نهاد در تلاش بود که تکنولوژی آن شخص را دوباره سازی کند. این دوست من با من تماس گرفته بود که ببیند آیا می‌توانم کمک‌کنم یا نه. هر چه سعی کردم به او بفهمانم که طرف شارلاتان است و این انرژی اورگون هم یک‌چیز غیرعلمی مزخرف، فایده‌ای نکرد.

پروسه یک اختراع یا یک کشف علمی معمولاً پروسه‌ای مغشوش و مشوش است! مثلاً کارگاه ادیسون را در نظر بگیرید با تعداد زیاد اختراعاتش. بر روی ایده‌ای شروع به کار می‌کردند که همزمان همان ایده را جاهای دیگر هم رویش کار می‌شد. به جایِ فکر کردن به سبک‌بالتازار، پروسه سعی و خطا به کار می‌رفت و گاهی حتی دزدی از ایده‌های دیگران و .... یا مثلاً اختراع هواپیما که در جاهای مختلف دنیا رویش کار می‌شد و برادران رایت در کارگاه تعمیر دوچرخه خود، و با اقتباس و یادگیری از راهکارهای قبلی و تصحیح آنها، و با سعی و خطا، بالاخره توانستند چیزی بسازند که قادر بود مسافت اندکی را پرواز کند....

این ایده که تکنولوژی توسط گروهی نخبه که خیلی بلدند فکر کنند جلو می‌رود، و این‌که دولت باید از این نخبگان حمایت کند ایده‌های پروفسور بالتازاری‌اند که وقتش شده دورشان بیندازیم و از دنیای بچگی در آییم.

@karkhone
938 views18:50
باز کردن / نظر دهید
2022-04-20 21:31:06
و باز او

ایلان ماسک که در تکاپو برای به دست آوردن کمپانی توئیتر است، طبیعتاً حامیان جدّی دارد که کسانی نیستند جز جمهوریخواهان به ویژه ترامپیان!
ایلان ماسک مدّتها است به مواضع جمهوریخواهان چشمک میزند و در چند وهله به تقویتشان پرداخت... خصوصاً پس از بحران کورونا که به بهانه محدودیتهای کورونایی، کالیفرنیا را ترک کرد و کمپانی را به تگزاس برد که خدمت بزرگی به جمهوریخواهان بود.
رشد شدید ایلان ماسک، مرهون بازی بازار سهام در سال 2020 و ... است که دولت ترامپ، به بهانه آن بحران، به طور بیسابقه، در بازار سهام پول ریخت و ماسک، برنده اصلی این روند بود! با بای‎بک کردنها و بازی با کریپتوکارنسیها و ... همه چیز را در شرکت خود به هم ریخت...
حالا حامی برجسته تازه او کسی نیست جز...ران دسنتیس، فرماندار فلوریدا که می‎خواهد به طور علنی، همه تلاشش را در راه موفقیت ماسک در تصاحب توئیتر به کار برد. ماسک می‎خواهد سختگیری در توئیتر در برابر افراد را از میان ببرد و طبیعتاً حمایت از ترامپ، در این دیدگاه جای خاصّی دارد.

@karkhone
1.0K views18:31
باز کردن / نظر دهید