2021-06-26 10:59:30
( 20 نکته مهم و کلیدی ترجمه عربی )
"قسمت اول"
1- « إذا » به معنای «هرگاه، هنگامی که، زمانی که، اگر» می باشد.
نکته:
فعل ماضی بعد از کلمه « إذا » به صورت "مضارع التزامی"ترجمه می شود.
مثال:
« إذا جاءِ نصرُالله و الفتح » :
هرگاه یاری خدا و پیروزی فرا برسد.
2- «و إن» در وسط جمله به معنای «اگرچه» می باشد.
مثال:
«لا تَخَف أَعداءَ الله و إن کانوا أَقویاءَ»:
از دشمنان خدا نترس؛ اگرچه قوی باشند.
3- «بَینَما» به معنای «درحالی که» می باشد.
مثال:
«بینما کانا یذهبان ِ» :
درحالی که داشتند می رفتند.
4- «إنّما» به معنای «فقط و تنها» می باشد.
مثال: «إنّما الدنیا خیالٌ عارضٌ»:
دنیا فقط خیالی گذرا است.
مثال:
«إنَّما یَخشَی الله مِن عبادِهِ العلماءُ»:
از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند.
5- «إلّا» حرف استثنا و غیرعامل است و به صورت «مگر، بجز، فقط و تنها» قابل ترجمه می باشد.
توجه:
در مستثنای مُفرَّغ بهتر است جمله ای را که منفی است به صورت مثبت ترجمه نموده و در
ترجمه ی «إلّا» از کلمه های «فقط و تنها» استفاده می کنیم.
مثال:
«لا تَعبدوا إلّا الله»:
فقط خدا را عبادت کنید.
«ما توفیقي إلّا بالله»:
توفیق من فقط بوسیله خداست.
مثال:
«ما أولیایي مِنکم و مِن غیرکم إلّا المتّقونَ»:
دوستان من از میان شما و غیر شما فقط پرهیزکارانند.
6- «إنَّ»: «همانا -به درستی» -
«أنَّ»: «که - اینکه» -
«کَأنََّ»: «گویی، مثل اینکه، انگار»
«لَیتَ»: «کاش» -
«لَعَلَّ»: «شاید – امید است» -
«لکِنَّ»: «لکن - ولی»
توجه:
هیچکدام از حروف مشبهة بالفعل بر سر فعل و ضمایر منفصل، قرار نمی گیرند.
مثال:
إنَّ هو – إنَّ یذهبُ نادرست هستند.
نکته:
«إنَّ» اگر گاهی ترجمه نشود، اشکالی ندارد.
مثال:
إنَّ المعلم جاءَ: «معلم آمد.»
یادآوری:
در عربی سه نوع تکیه کلام وجود دارد که ترجمه آنها از نوع اختیاری است:
( قد - ف - إنَّ)
نکته:
خبر«لیتَ ولَعَلَّ» اگرمضارع باشد، به صورت "مضارع التزامی" ترجمه می شود.
مثال:
«لیتَ الرّبیعَ یدومُ»:
کاش بهار دوام یابد.
مثال:
«لَعَلَّ الطّالبَ ینجحُ»:
شاید دانش آموز موفق شود.
7- «لا»ی نفی جنس به معنای «هیچ + ی نکره + نیست» ترجمه می شود.
نکته:
اسمی که بعداز «لا»ی نفی جنس واقع می شود، نه «ال» می گیرد و نه «تنوین -ً» و علامتش همیشه « فتحه -َ » است.
مثال:
«لا شيءَ اَجملُ مِنَ العافیة»:
هیچ چیزی زیباتر از سلامتی نیست.
نکته:
«لا» در «لابُدُّ» و «لاشکَّ» لای نفی جنس است.
«لابُدَّ» یعنی: «چاره ای نیست، باید» «لاشکَّ» یعنی: «هیچ شکی نیست، شکی نیست»
8- «أحَد» به معنای «یکی از» می باشد. مؤنث این کلمه «إحدَی» است.
مثال:
اَحَدُالأیام: یکی از روزها – إحدی التّلمیذات: یکی از دانش آموزان
9- «کُلّ» قبل از اسم مفرد به معنای «هر» و قبل از اسم جمع به معنای «همه» است. و قبل از حرف جر "من" به معنای "هریک" می باشد.
مثال:
کُلّ مکانِِ : هر مکانی
کُلُّ الأیّام: همه ی روز
کُلّ مِنَ المسلمین: هر یک از مسلمانان
نکته:
فعل مفرد هرگاه به فاعل اسم ظاهر اسناد داده شود و آن فاعل، مثنی یا جمع باشد، در فارسی به صورت جمع ترجمه می شود.
مثال:
ذهَبَ التّلمیذانِ إلی المدرسةِ:
دو دانش آموز به مدرسه رفتند.
مثال:
جَلَسَ الطّلّابُ علی الکرسيّ :
دانش آموزان روی صندلی نشستند.
مثال:
اَسرَعَ النّاسُ نَحوَهُ: مردم به طرف او شتافتند.
10- معادل «باید» در عربی:
الف: «عَلی + اسم یا ضمیر»:
علی الإنسانِ أن یُحاولَ: انسان باید تلاش کند.
علیکَ اَن تَذهبَ: تو باید بروی.
ب: «یَجِبُ علی + اسم یا ضمیر»:
یَجِبُ علی المعلمینَ أن یَذهبوا:
معلمان باید بروند.
یَجِبُ علینا أن نَذهبَ: ما باید برویم.
توجه:
فعل «یَجِبُ» و «تَجِبُ» به معنای «باید» همیشه ثابت است. اما صیغه ی مثنی، جمع و متکلم آن
استفاده نمی شود.
به امید موفقیت شما عزیزان kelasland
59 views07:59