_ عاشق بودهای ستار؟! + عاشق زیاد دیدهام. _ راه و طریقش چه جور است، عشق؟ + من که نرفتهام برادر؟ _ آنها که رفته، چی؟ آنها چی میگویند؟ + آنها که تا به رفتهاند، وانگشتهاند تا چیزی بتوانند بگویند. _ به جد میپرسم ستار! + من هم به جد جواب میدهم به جان همدیگر. آنکه عاشق است، خودش هم را نمیتواند ببیند تا بتواند حال خودش را وصف کند.