*داستان نخ* ۱. *روزی یک عمده فروش به مزرعه ای رفت و تخم پنبه | خبرگر
*داستان نخ*
۱. *روزی یک عمده فروش به مزرعه ای رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۰۰ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۱۴ هزار تومن*
۲. بعد *روزی خورده فروشی به عمده فروشی ای رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۱۴ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۳۰ هزار تومن*
۳. بعد *روزی شرکتی کشت و صنعت رفت و تخم پنبه را خرید کیلویی ۱۳۰ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و نخ را با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت فروخت ۱۴۹ هزار تومن*
۴. بعد *روزی نخ ریسی پنبه را خرید کیلویی ۱۴۹ هزار تومن و به خاطر رضای خدا سودی روش نکشید و با ۹ درصد ارزش افزوده و ۵ درصد مالیات حق دولت نخ را فروخت ۱۷۰هزار تومن*
۵. بعد *نساج خرید ۱۷۰ و پارچه بدون سود و هزینه را فروخت ۱۹۷ هزار بعد رنگرز۱۹۷ خرید و پارچه رنگ شده را بدون سود و هزینه فروخت به عمده فروش ۲۲۴هزار تومان*
۶. بعد *عمده فروش ۲۲۴هزار تومن خرید و پارچه رنگ شده را بدون سود و هزینه فروخت به خرده فروش ۲۵۷ هزار تومان*
۷. بعد *خیاط۲۹۳ هزار تومان
۸. بعد *عمده فروش لباس۳۳۵ هزار تومن*
۹. بعد *خرده فروش لباس۳۸۲ هزار تومن*
۱۰. *در نهایت مغازه دار به مصرف کننده که من و شما باشیم به دستش رسید ۴۳۶ هزار تومن*
*یعنی اگه هیچکس سود نکنه و هزینه نکنه حکومت از هر مرحله گردش اقلام حداقل ۴.۵ برابر گرونی ایجاد میکنه* *و ۴۵۰ درصد گیرش میاد*
*اونوقت مردم دنبال عامل گرونی میگردن*
*نشر دهید تا بلکه این عامل معضل بزرگ از دامن اقتصاد این مملکت پاک بشه!؟*