جان را از کهنگی باید بشویی و لحظه به لحظه نو شوی،، زنگار از دل | 🕉 سالک عشق 🕉
جان را از کهنگی باید بشویی و لحظه به لحظه نو شوی،، زنگار از دل بزدایی و غبار سینه تکانی،، گِرد دل خویش بچرخی و آب و جارو کنی هرآنچه را که حائلی شده بین تو و عشق،، ای دوست گلستان دل را هرس کن از خار و خسی چون بخل و کین و حسد،، دل کعبهی عشق است و معبد نور،
دل را صفا دهید با مهر، دل را جلا دهید با محبت،، نور حقیقت بر دلهای مهربان و بخشنده میتابد، خشم و تنفر و انزجار تاریکی میگستراند بر دل،، نو شدن رسم و آیین نیست، نو شدن به عبا و قبا و پیرهن تن نیست،، نو شدن عریان شدن از منیّت و برچسبها و صفاتهایی است که تو را از اصل خویش دور کرده،، نو شدن رهیدن از یوغ بندگی و عادات ذهن مکدر است،، نو شدن کیفیت جان هر آدمیست