2021-05-10 08:19:13
#طنز
صرفا جهت اطلاع #خانمها
#بازنشسته را اذیت نکنید
بعد از اینکه *#نورالله* بازنشسته شد،حضور او در خانه دائمی شد
و انتقادات وی از *همسرش به ویژه در مورد خانه و آشپزخانه* ، و بحث و گفتگو و فریاد مکرر او برای چیزهای بی اهمیت و غیره زیاد بود.
همه فاميل روزی را که نورالله بازنشسته شد، #نفرین می کردند.
با این حال، آقا نورالله متوجه شد که همه از او ناراحت هستند. بنابراین تصمیم گرفت راهی پیدا کند تا حضور خود را در خانه #کاهش دهد.
او با قدم زدن در پارک و مراکز خرید برنامه ای برای زندگی خود تنظیم کرد. او به طور هم زمان *با یک #خانم همکار 48 ساله* ملاقات کرد که در گذشته با او کار می کرد.
او از وضعیت جدیدش برای خانم تعریف کرد. خانم همکار به او گفت:
گوش کن، *من در خانه تنها هستم و شوهرم مدتها پیش درگذشته است و من بچه ندارم .. بیا باهم #ازدواج موقت کنیم !*
نورالله از این حرف خوشش امد وبا خانم رفت و طبق شرع با او ازدواج کرد. صبح روز بعد، او به خانه بازگشت وهمسرش از او پرسید:
*دیروز کجا بودی؟*
او پاسخ داد: "کار #شبانه پیدا کردم ...!"
همسرش خوشحال شد، زیرا می خواست *از شر او خلاص* شود ، و گفت:
خیلی خوبه، شما هنوز جوانی، خوب کاری کردی، اینطوری هم خودتان را مشغول میکنی و هم برای ما خوبه.
اما شغل جدید شما چیست؟
*نورالله پاسخ داد: #نگهبان شب هستم!*
زنش بهش گفت: عالیه، هم درآمدمون زیاد میشه هم شغل پر برکتیه ...!
القصه، فعلا #نورالله هر روز صبح خسته از شغل جدید و شبانه خود از خانه همسر دومش برمی گردد .. *وهمسر اولش برایش صبحانه آماده می کرد* ... و بعد از صبحانه به او می گوید :
پیداست که شما خسته هستید ، برو بخواب واستراحت کن شوهر عزیزم، بعد از ظهر ناهار رو آماده میکنم و بیدارت میکنم *تا دوباره به سر کار جدید خود با نشاط و پرانرژی بروی* .
اینطوری نورالله، اعتبار و احترام خودش را پس گرفت *و وقت خود را با چیزی مفید پر کرد.*
و به خانواده اش نیز آرامش بازگشت.
امیدواریم اگر #بازنشستگان عزیز دچار مشکلی شبیه ایشان شدند، *از تجربه نورالله بهره مند شود ...*
الهی که همه آرزومندان، زودتر از موعد #بازنشسته شوند!
#کوهساران
@kohsar5
588 viewsedited 05:19