2021-05-09 21:05:14
هین سخن تازه بگو...
عبور از چالش با مکتب نوسازی در آستانه انتخابات ۱۴۰۰
یک از دو
این مطلب اولین بار در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ در روزنامه فرهیختگان منتشر شده است.
ژان پل سارتر، فیلسوف فرانسوی، در جایی گفته است وقتی انسان امکان ارتکاب خطاهای گوناگون را دارد، چرا گاهی بر یک خطا اصرار میورزد؟
هفته گذشته جوبایدن، رئیس جمهور آمریکا، در سخنرانی صدمین روز دولت خود جملهای گفت که به نظر میرسد آغازی بر پایان چهل سال از نوعی سیاست اقتصادی در آمریکا باشد. او خطاب به مردم آمریکا گفت:
"My fellow Americans, trickle-down economics has never worked."
"هموطنان آمریکاییِ من، قطرهچکانیِ اقتصادی هیچ وقت کار نکرده است". نظریه اقتصادیِ قطرۀ پایین یا قطره چکانی به طور خلاصه به این موضوع میپردازد که دولت موظف است مزایای اقتصادی و تخفیفهای مالیاتی برای شرکتهای بزرگ و ثروتمندان در نظر گیرد، چرا که با رشد این افراد و شرکتها، ثروت مانند قطرههایی که خود بهخود به پایین میریزد از سمت آنها به سمت طبقات فرودست جامعه سرازیر شده و نهایتا رشد ثروتمندان موجب خیر همگانی میشود و این یعنی خلاصۀ سیاست اقتصادی نئولیبرال.
این اظهار نظر صریحِ بایدن یعنی آغاز عبور از چهل سال سیاستگذاری اقتصادی نئولیبرال در آمریکا. البته موضوع این یادداشت نه بررسی صدق عملکرد صد روزۀ بایدن است و نه بررسی وضعیت اقتصادی آمریکا، بلکه هدف از نقل این موضعگیری اقتصادی، بیان شاهدی تازه است بر ابدی نبودن نظریههای اقتصادی در عرصه حکمرانی.
نگاهی به سی سال سیاستگذاری اقتصادی پس از جنگ در ایران نشان میدهد دولتهای مختلف علیرغم شعارهای در ظاهر کاملا متفاوت اما همگی بر یک ریل اقتصادی حرکت کردهاند. ریلی که مرحوم هاشمی رفسنجانی بعد از جنگ نهاد و به دلایل گوناگون وابستگی به این مسیر طی شده در جامعۀ ایرانی به حدی است که باقی بازیگرانِ عرصۀ سیاست هم بناچار در درون این زمین بازی کرده و میکنند. مرحوم هاشمی نه نظریهپرداز اقتصاد و توسعه بود و نه ادعایی بر ارائۀ الگویی تازه در مسیر توسعۀ کشور داشت. سیاستِ تعدیل اقتصادیِ او شامل مجموعهای از تغییراتِ ساختاری مانند اصلاح سیاستهای تجارت بینالمللی، اصلاح نظام مالیاتی، خصوصیسازی، کاهش دخالت دولت در نظام مالی و ... بود که از سوی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول پیش از این به کشورهای در حال توسعۀ زیادی در ازای پرداخت وام و کمک به این دولتها پیشنهاد شده بود. این پیشنهادها در دل نظریۀ تکاملگرای جامعهشناختیِ کلانتری به نام "مکتب نوسازی" است که موفقیت تغییرات ساختاری به منظور تبدیل جوامع سنتی به جوامع مدرن و توسعهیافته را منوط به تغییر در همۀ شئون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میداند.
در یک نگاه کاملا خوشبینانه به نظر میرسد، پذیرش مسیر حرکت اقتصاد کشور بر ریل سیاستهای تعدیل اقتصادیِ بانک جهانی در زمان مرحوم هاشمی، در ابتدا با تغافل نسبت به الزامات فرهنگی اجتماعی و سیاسی آن بوده است. یعنی غفلت عمدی از اینکه علت موفقیت این سیاستها در برخی از کشورها مانند کره جنوبی و برزیل پذیرش بیچون و چرای همۀ بستۀ پیشنهادی است و نه پذیرش گزینشی آن. تلاشهای تا پایان عمر مرحوم هاشمی و تلاشهای هشت سالۀ دولت حسن روحانی برای عادیسازی روابط با جهان، نشان از آگاهی ایشان از الزامات موفقیت مکتب نوسازی دارد.
مسیر توسعۀ مبتنی بر مکتب نوسازی علیرغم چالشهای عمدتا سیاسی ایران در برابر جهانِ غرب در سی سال گذشته هنوز چهارچوب فکریِ غالبِ روشنفکران و سیاستگذاران کشور است. جالب آنکه اندیشه و عملِ رادیکالترین دولتها در شعارِ عبور از هاشمی هم دقیقا در دل همین الگوی فکری بوده است. وقتی دولت عدالتخواه محمود احمدینژاد با هدف برقراری عدالت به توزیع پول در بین اقشار فرودست پرداخت، آگاهانه یا ناآگانه از نظریه "پولِ هلیکوپتریِ" میلتون فریدمن، بزرگترین نظریهپرداز نئولیبرالیسم تبعیت میکرد. فریدمن معتقد است توزیع پول(به تعبیر او با هلیکوپتر) در بین اقشار فرودست موجب رونق گرفتن مصرف در آن سطح از جامعه شده و این مساله نهایتا به رشد اقتصادی در سطح کلان منجر خواهد شد. بدین ترتیب دولتی که با پرشورترین شعارهای ضد امپریالیسم کار خود را آغاز کرده بود در اثر غرق شدن در چهارچوب معنایی مکتب نوسازی در واپسین روزهای عمر مجدانه به دنبال عادیسازی روابط خود با غرب و آمریکا بود.
اکنون با نگاهی به مسیر سیسالۀ طی شده، پرسشِ اساسی، امکانِ عبور از چهارچوب فکری "مکتبِ نوسازی" در آستانۀ انتخابات ۱۴۰۰ است؟ چه ارادتمند مرحوم هاشمی باشیم و چه رادیکالترین شعارها را بر علیه ایشان بدهیم، نگاهی به واقعیت گذشته نشان میدهد ما به هر دلیلِ خوب یا بدی نمیتوانیم شاگرد خوبی برای آموزههای مکتب نوسازی باشیم.
@komailsohani
https://www.instagram.com/p/COqSKOeBfHJ/?igshid=c78iurs5w7f7
491 viewsedited 18:05