بالبی معتقد بود که هم والدین و هم متخصصان، همواره یک سوال اساس | کتابخوانی درباره ی کودک
بالبی معتقد بود که هم والدین و هم متخصصان، همواره یک سوال اساسی را مطرح میکنند: آیا یک مادر باید همواره خواستههای کودک خود را که حضور و توجه او را طلب میکند، برآورده سازد؟ این نگرانی وجود دارد که توجه زیاد، به #لوس_شدن کودک بینجامد. بالبی و اینزورث موضعی مشابه موضع گزل دارند. تکامل، علایم و حالاتی را در اختیار نوزاد گذاشته است که رشد سالم آنها را باعث میشود و بنابراین پاسخ دهی به این علایم عاقلانهترین کار است. ما به عنوان والدین، باید از کشش طبیعی خود برای رفتن به سوی نوزادی که #گریه میکند، واداشتن او به لبخند، صحبت کردن با او به هنگام غان و غون کردن و غیره، پیروی کنیم. نوزادان به طور زیستی، با توجه به تجربههای مورد نیازشان، ما را به سوی خود میخوانند و هدایت میکنند و زمانی که ما نشانههای آنها را دنبال کنیم، روابط ما با آنها شادمانهتر گسترش خواهد یافت. همانطور که اشاره شد، چنین دیدگاهی با پژوهش اینزورث و دیگران تایید شده است. والدینی که با حساسیت و بیدرنگ، به علایم نوزادشان پاسخ میدهند، کودکانی تربیت میکنند که در یک سالگی با ایمنی دلبسته شدهاند. در خانه، این نوزادان کمتر از سایر نوزادان گریه میکنند و نسبتا مستقل هستند. به نظر میرسد آنها این احساس را در خود به وجود آوردهاند که همواره #توجه والدینشان را در هنگام ضرورت به دست میآورند، از این رو میتوانند با آرامش به #کاوش جهان بپردازند. البته این نوزادان نیز حضور والدین خود را کنترل میکنند. نظام دلبستگی آنان چنان قوی است که هرگز کامل از بین نمیرود. این نوزادان در موقعیتهای جدید نیز در مورد حضور مادرشان، نگرانی شدیدی ندارند. بلکه در واقع، آنها مادر را پایگاهی ایمن برای کاوش اطراف خود در نظر میگیرند. آنها برای بررسی محیط اطراف، با جرات از مادر خود جدا میشوند و با آنکه هرازگاه او را نگاه میکنند یا به سوی او برمیگردند، ولی بار دیگر خیلی زود و "شجاعانه" ، به کاوش خود ادامه میدهند. به گفتهی بالبی این " تصویر تعادل مناسب بین کاوش و دلبستگی است" .
منبع: کتاب نظریه های رشد / ویلیام کِرِین / دکتر غلامرضا خوینژاد- دکتر علیرضا رجایی