Get Mystery Box with random crypto!

مرثیه‌ ‌ دوباره دور و بَرَت اجتماعِ تنهایی‌ست سکوت کردی و چیزی | K. Show

مرثیه‌

دوباره دور و بَرَت اجتماعِ تنهایی‌ست
سکوت کردی و چیزی برای گفتن نیست‌

تمامِ حافظه‌ات در گذشته جا مانده
از آن تویی که تو بودی، همین «نما» مانده

نمای یخ زده‌ای که تو داخلش هستی
و مرگ در کفنی که مقابلش هستی

‌چگونه چاره کنی؟ با خودت چه کار کنی؟!
مگر بمیری و از زندگی فرار کنی

تو سهمِ پنجره‌های همیشه بارانی
نگاهِ آخرِ یک بُرج قبلِ ویرانی‌

تو آن شکوفه‌ی یأسی که بی‌نفس پژمرد
ترانه‌ای که صدایش خفه شد و خط خورد‌

تو سهمِ کِزکِزِ یک زخمِ کهنه‌ی بدخیم
سطورِ مرثیه‌ای در صفوفِ بغض مقیم‌

تو ساکنِ آن تقویمِ بی‌بهاری که
امیدِ معجزه از روزها نداری که‌

خودت برای خودت معضلی که حل نشدی
هزار خاطره دلتنگی و بغل نشدی‌

و حال در پسِ این جام‌ها تمرگیدی
جنازه‌ای که به تدفینِ خویش تبعیدی‌

و هیچ چیز نمانده به جز کمی مُردن
اگر چه تلخ، به پایان برس ولی لطفن.‌

#سعیدکریمی
@KShow