Get Mystery Box with random crypto!

از آبادان تا نوسود؛ یک بررسی تاریخی اسماعیل شمس آبادان را | کردستان نامه

از آبادان تا نوسود؛ یک بررسی تاریخی

اسماعیل شمس

آبادان را بر خلاف نوسود، همه می شناسند؛ اما آنچه که در قرن گذشته بر نوسود رفته است، کمتر از آبادان نیست. خانه ای که امروز به سبب انفجار ناشی از نشت گاز بر سر چند خانوار نوسودی آوار شد و تا این لحظه به کشته شدن سه نفر و زخمی شدن چهار نفر دیگر انجامیده است، هر چند قابل مقایسه با آنچه در آبادان رخ داد، نیست، اما از بسیاری جهات مشابه آن است. من همیشه نوسود را با آبادان مقایسه کرده ام.نوسود همانند آبادان در مجاورت منطقه ای قرار گرفته که خوابیده بر نفت است. نام نوسود در اصل نفتسود بوده و اسناد تاریخی می گویند که این نامگذاری با وجود نفت در این منطقه ارتباط داشته است. هفت سال پیش که کتاب "اسناد نفت قوره تو" را با همکاری خانم دکتر منصوره اتحادیه منتشر کردیم، متوجه شدم که انگلیسی ها قبل از آن که سراغ مسجد سلیمان و آبادان بروند در منطقه میان نوسود تا قوره توی کنونی در نواحی باجلان نشین بین قصر شیرین و کلار به نفت رسیدند، اما به سبب اختلافات میان ایرانی و عثمانی و هزینه زیاد حمل نفت تا دریا نفت آن منطقه را رها کردند و به خوزستان رفتند. اگر آبادان عروس دریاست، نوسود عروس کوهستان زاگرس است و تفاوت دما میان رودخانه سیروان در جنوب تا ارتفاعات تته در شمال آن گاه از بیست و پنج درجه سانتیگراد هم تجاوز می کند. نوسود قرنها مرکزحاکم نشین هورامان لهون بود و برای خودش ارج و اعتباری پیش همگان داشت. اهمیت نوسود چنان بود که فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه به دستور پادشاه شخصا عازم تصرف آنجا شد و حمام خون به راه انداخت، اما نوسود همچنان ماند و نسل فرمانروایان بومی اش تا دوره رضاشاه به حکومت بر آن ادامه دادند. رضاشاه روزی که نوسود تصرف شد، دستور داد به یمن "فتح اورامان" در تهران جشن و سرور برپا نمایند و توپ هوایی شلیک کنند. وضعیت نوسود در دوره پهلوی دوم هم فراز و نشیب زیادی داشت که مجال بحث آن در این یادداشت کوتاه نیست.

نوسود همانند آبادان در منطقه ای مرزی است، اما از مرز تنها وارث ضررهایش شده است و سهم چندانی از منافع آن ندارد. با آغاز جنگ تحمیلی نوسود همانند آبادان از نخستین شهرهایی بود که مورد حمله رژیم عراق قرار گرفت و به یک ویرانه تبدیل شد. بسیاری از مردم آنجا کشته و زخمی شدند و بقیه به ناچار خانه های خود را ترک کردند و آواره شهرهای دور و نزدیک گردیدند. چند سال پس از پایان جنگ آنان به شهر خود بازگشتند و بر ویرانه های آن ، خانه خود را با هزاران امید وآرزو ساختند و مشغول آباد کردن باغهای خود شدند، اما دریغا که هرگز روی آرامش به خود ندیدند. در این همه سال هیچ گونه سرمایه گذاری بلند مدت در نوسود صورت نگرفت؛ مرز آن همانند مریوان و پیرانشهر و قصر شیرین و شلمچه رسمی نشد و منافع آن نصیب عامه مردم نگردید. هر از چند گاهی مین های باقی مانده از جنگ منفجر شدند وجان مردم بی گناه را گرفتند یا آنان را مصدوم کردند. هر تابستان جنگلها و مراتع آن در آتش سوزی های عمدی و غیر عمدی نابود شدند و در یک نوبت هم چند جوان داوطلب جان خود را در راه نجات جنگل از دست دادند.
چند سال است که مردم نوسود از پدیده گرد و غبار سنگین بر آمده از دیار عرب نفسهایشان به شماره افتاده است و جز صبر وانتظار وزش باد راه حل دیگری برای رهایی از آن ندارند. جاده های آن، همان جاده های نظامی گذشته اند و هر از چند گاهی به قربانگاه مردم منطقه و گردشگرانی تبدیل می شوند که با آگاهی از ثبت جهانی هورامان عزم سفر به مرکز آن، یعنی نوسود می کنند . نوسود در سالهای اخیر همواره از امکانات ابتدایی یک زندگی شهری محروم بوده و مردم آن از بحران بیکاری رنج برده و مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند. افزون بر آن سالهاست که نوسود به کانون اصلی ترانزیت کالا از طریق کولبران تبدیل شده است که سبب نارضایتی مردم و رسیدن آسیبهای متعدد به شهر شده است. این هم بماند که هر از گاهی قتل وجرح کولبران هم روح و روان مردم شهر و اطراف آن را جریحه دار می کند. سالها مردم نوسود درد و رنج و هزینه ناشی از حمل کپسول گاز و دیگر روشهای گرمایشی را تحمل کردند، اما حال که تنها چند ماه است گاز شهری به این شهر رسیده است، شاهد چنین فاجعه تلخی شدند.‌

نمادها در تاریخ، اهمیت بسیاری دارند. ریزش آوار بر سر مردم آبادان و نوسود در فاصله ای کوتاه ، امری نمادین است وحکایت از وضعیتی مشابه. نوسود وآبادان باز هم از زیر آوار بیرون خواهند آمد. تاریخ ادامه خواهد یافت و رفاه و آرامش و شادی باز هم به سراغ این مردم خواهد آمد.

# تسلیت نوسود

https://t.me/kurdistanname