سهون : حالا یجور فن فیک نویسا از اتفاقات خابگاه ما مینویسن که انگار چی هس مثلا . بابا سر جمع ۱۲ نفریم که با شورت و شلوارک گلگلی مامان دوز از جلو هم رد میشیم یکی عم اون وسط می گوزه دیگه اینقد تعارف نداره والاಠ_ಠ
𖧧────── ──────𖧧
کیونگسو: هیونگ یه 100 نفر دارن دنبالم میکنن
سوهو: آروم باش فقط بگو کجایی تا برات کمک بفرستم
کیونگسو: اینستاگرام
سوهو:
𖧧────── ──────𖧧
کای: تو را اندازه خوابیدن تا لنگ ظهر روز های بهاری دوست میدارم
کای: ولی صد حیف که اخلاقت شبیه آلارم شش صبحه روز های زمستانی است :)
کیونگسو:
𖧧────── ──────𖧧
لیسومان: 99 درصد شماها پسرای خوبی هستین. من روی صحبتم با اون یک درصد اعضای شیطونه.. جونگین: جونگین: یک درصد از 9 نفر میشه 300 گرم. احتمالا منظورش دیک چانیوله.
𖧧────── ──────𖧧
چان: بدبختی که من واسه خونه تکونی دارم هیچکی نداره
چان: هی باید به بقیه توضیح بدم اون چیه تو کمد اون چیه زیر فرش بک چرا زیر تخته هعیی :)
𖧧────── ──────𖧧
جونمیون: چند بار بگم از اینکه بهم میگید بانی متنفرم؟! کریس: * از در میاد تو * کریس: بانی من کو؟ جونمیون: * دستاشو با خجالت میزاره رو صورتش * جونمیون: من اینججاام! اعضا:
لوهان: میخوام یه داستان برات تعریف کنم. مینسوک: میشنوم لوهان: یه روز یه چوپان از گوسفندش پرسید چی باعث شده که از گرگ بترسی و سگ رو مثل همنوعت بدونی.. مینسوک: اوه.. گوسفنده چیگفت؟! لوهان: گف بعععع مینسوک: لوهان: * خنده ی شیشه پاککنی *
𖧧────── ──────𖧧
کای : اصا بهم بگو عشق از نظر تو چیه؟ کیونگ : ﻋﺸﻖ مثه جيش كردن ﺗﻮ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ!!!