2022-08-02 14:30:57
안녕하세요 여러분
از بخش #داستانخوانی
پست میزارم. وقتشه روخوانی و معنی لغات و توضیح گرامرهای این صفحه رو که از قبل پیدا کردید، حالا بزارید تو بخش کامنت چون به ترتیب میریم جلو صفحاتو، از قبل ۱هفته وقت داشتید مطالعه کنید
کتابی که در حال حاضر کار میکنیم: 미녀와 야수 دیو و دلبر
این بخش شامل جایزست، توضیحات بیشتر 아버지는 배가 부르자, 그제야 집에 있는 아이들이 생각났습니다.
پدر که سیر شده بود حالا به فکر فرزندانش که تو خونه بودن افتاد
'아이들을 이 곳으로 데려와야겠어. 맛있는 음식도 많이 있을 거야.'
باید بچههارم بیارم اینجا. غذاهای خوشمزه زیاد خواهد بود
아버지는 집으로 돌아가려고 말을 끌고 뜰로 나왔습니다.
پدر به قصد برگشت به خانه با خود حرف میزد و از باغ خارج میشد
그 때, 아버지는 뜰 한구석에 피어 있는 장미꽃을 발견하고 걸음을 멈추었습니다.
آن هنگام، قدمهای پدر که در یک گوشهی باغ، گل رُز شکوفا شده رو پیدا کرد، متوقف شد
'아, 참! 뷰티가 장미꽃을 갖다 달라고 했지. 잘 됐군.'
اها راستی! دلبر ازم خواسته بودم گل رز براش ببرم. خوب شد
아버지는 얼른 장미꽃 한 송이를 꺾었습니다.
پدر سریع یه شاخه گل رز چید
یکی نیست بهش بگه دست نزن به مال مردم خب جیزه
⤷───⇁ 𝕷𝕷𝕶 ↼───⤶
کپی از ایده حتی با ذکر منبع شرعا و قانونا ممنوع
759 views𝕊𝕒𝕣𝕒𝕟𝕘ⓚ 수린, 11:30