مادام كوترل

2024-05-05 20:35:07 ميترسم بميرم، مادرم بياد بالا سرم هي گريه كنه.
دهنش خشك بشه، موهاش پريشون بشه، صورت زيباش بهم بريزه.

#حسین_سلیمانی باز کردن / نظر دهید

2024-05-04 20:35:08 عشق همان بود که بار اول اشک شد و از چشم‌مان افتاد،.. بعد از آن هر چه بود، عادت بود و عادت بود و عادت..

#دیالوگ #نمایشنامه
مرد سرد باز کردن / نظر دهید

2024-05-04 15:45:07 سیب زمینی خستست، سیب زمینی استرس داره، سیب زمینی به بغل نیاز داره، سیب زمینی، منم.
باز کردن / نظر دهید

2024-04-30 20:27:05 هيچكس خودش را در هيچ رابطه اى مقصر نميداند...
همه ى ما آنقدر غرور داريم...
كه هميشه حق را به جانبِ خودمان می دانيم...
از نظر خودمان،فرشتگانى هستيم،
كه داشتيم زندگيمان را می كرديم
كه يک نفر آمد... 
و ما را با خاک يكسان كرد و رفت...
داخلِ شعرها...
داخلِ متنها می گرديم...
دنبالِ جمله اى كه طرف مقابل را بكوبد و ما را مظلوم ترين آدمِ دنيا نشان دهد...
گاهى يادمان ميرود...
آدمى كه الان می خواهيم سر به تنش نباشد،
تا ديروز پُزَش را به عالم و آدم ميداديم...!
كمى انصاف شايد...

#ناشناس باز کردن / نظر دهید

2024-04-29 17:21:40 لاو لنگوئیج بنده چایی ریختنه.
یه چایی بریزم بخوریم؟
بیا یه چایی بخوریم حالا.
بیا برات چایی ریختم.
یه چاییمون نشه؟ باز کردن / نظر دهید

2024-04-28 23:01:46 هنوز بیداری؟!
ببین رفیق یادت نره تو یه روزای سخت تر از اینو هم دیدی ولی گذشت، تحمل کردی، افتادی و دوباره بلند شدی..
میدونم سخت بود ولی تونستی..
خواستم بگم الانم غصه اشو نخور، شاید خیلی سخت باشه ها، ولی میگذره به قول چارلز بوفسکی:
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفته ­اند؛
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی ­ات برآید..‌!
‌|نیکتا|


  باز کردن / نظر دهید

2024-04-28 18:05:08 خواستم بدونی که شاید دیگه باهم حرف نزنیم، ولی هیچی از دوست داشتنم کم نشده،
هنوز بهت فکر میکنم، حال خوبت برام مهمه، هنوز اجازه نمیدم کسی پشت سرت صحبت کنه.
لباس گرم بپوش و داروهاتو به موقع بخور و مراقب خودت باش...
باز کردن / نظر دهید

2024-04-28 16:41:25 نیست شدن یه زندگی خیلی عجیبه.
فکر کن اون‌همه خاطره، اون‌همه خنده، اون‌همه تجربه، اون‌همه زیبایی و رنج و صبر و انتظار و اَندوه و خستگی و استعداد و استیصال و اُمید و نااُمیدی و قول و قرار و دل‌بستگی و عاطفه و حرف و تنهایی و خواسته نیست می‌شه، و همزمان که مهم و وحشتناکه نه مهمه و نه وحشتناک. فرداش دوباره خورشید بیرون می‌آد و زمین می‌چرخه؛ انگار نه انگار تو روزی روش راه می‌رفتی و حالا قدم‌هات از دنیا حذف شدن. انگار نه انگار دیگه هیچ‌کس صدات رو نخواهد شنید، بغلت نخواهد کرد، دستت رو نخواهد گرفت، به چشم‌هات خیره نخواهد شد، با تو نخواهد خندید و با تو حرف نخواهد زد. آب از آب تکون نمی‌خوره، انگار نه انگار که تو از این جهان کم شدی.
نیست شدن یه زندگی خیلی عجیبه؛ همزمان اتفاق کوچیک و چقدر بزرگیه.

"ناپیرو" باز کردن / نظر دهید

2024-04-28 11:58:58 «كان صوتهُ دافِئاً أشبه بحُضنِ الوَطن.»
صدایش گرم بود، شبیه به آغوش وطن.

- لاادری؛ فارسیِ فاطمه بهارمست.
باز کردن / نظر دهید

2024-04-27 12:03:51 آدم خوشحال که هست خوشگل میشه باز کردن / نظر دهید