نام اثر: کافه چی کافه چی خاندانش را به اسارتِ گور برده بود! | کافه نادری☕️
نام اثر: کافه چی
کافه چی خاندانش را به اسارتِ گور برده بود! غبارِ سردِ عرق بر پیشانی اش، شیرچای را سر می کشد!
رویِ سقف چوبیِ شکسته اش، پیله های پروانه ی موروثی! سجاده ای به رنگِ عجز!
یک نفر می شوید خشمش را، تویِ فنجانِ چرکیِ بی اعصاب! راه طولانیست، کاروان کمی نماز می خواهد، کمی خدا! ته پُر آویزان رویِ دوشِ سردار! مردِ ماتم زده ای می خندد، غضبِ تلخِ دل آزار!