جنگ علیه زنان، اعلام جنگ به آزادی و زندگی است. درست در همین نقطه است که درمان این درد را باید در کلیت یک جامعه جستجو کرد. این جنگ علیه انسان و ارادهاش است.
میشود به مسئله اینطور نگاه کرد:
مردمی برای حکومت باقی نمانده؛ آنچه در دسترس این جانیان است، «اُمت کوچک و پر سر و صدایی» است که در صورت بیتوجهی حکومت به چارچوبهای مذهبی و مطالباتش از دست خواهد رفت.
باتومی که بر سر یک زن فرود میآید، حجابی که تحمیل میشود، دختری که به دست گشت ارشاد به قتل میرسد، هزینهی نگه داشتن باقیماندهی نیروهای خودیست. اگر نه، حکومت خوب میداند که اصرارش بر سرکوب سقوطش را تسریع میکند.
از این منظر، حکومت انتخابی در مواجهه با اعتراض مردم در رابطه با تحمیل حجاب اجباری ندارد. چرا که نمیتواند به نتیجهی واگذار کردن زمین به مردم اعتماد کند. از آن سو، تندروهای کف خیابان اگر نباشند این حکومت فردایی نخواهد داشت.
ما هم انتخابی نداریم. مبارزه با این حکومت و گذر از آن سرنوشت ماست.
به اشتراک بگذارید.