2022-06-21 09:15:21
قلب من هر دقیقه در حال ضربان بود
بهسان آتشی افروخته در سینهام.
گاهی نور،
گاهی من مه بودم
گاهی در قفس سینهی کسی که
مرا دوست دارد.
گاهی خیلی عاشقم
گاهی زندانم
بهسان باد
که به همه جا میرسد.
کلمات و اشعار تو ناب هستند
چهره تو زیباترین گل است
و چشمان تو مانند یک سرزمین ناشناخته است.
و یک دیوانه که عاشق تو است
سرت را در سینهام پنهان کن، عشق من
به دستانم اجازه بده تا موهای زیبای تو را لمس کنند
یک روز ما لبخند میزنیم، یک روز ما گریه میکنیم
بهسان کودکانی که عشق میورزند
اکنون میاندیشم، شعر، چهرهی توست
اکنون تخت من، زانوهای توست.
عشق من، خوشبختی برای منو توست
عشق من یک نوع اعتیاد بود
و زندگی من اقدامات بیپایان بود.
آرزوهای زیادی بودند که من باید میرسیدم
به عنوان یک شاعر یا یک فرمانروا..!
#CagatayUlusoy
https://t.me/medcezirj
78 viewsOmid, edited 06:15