با رفقا تو یه کافه نشسته بودیم بحث احترام به بزرگتر بود، به ی | .
با رفقا تو یه کافه نشسته بودیم بحث احترام به بزرگتر بود، به یکی از بچهها گفتم: شنیدم تو از داییت خیلی حساب میبری. گفت: من؟ نه بابا خارشو میگام ۵ دقیقه همه سکوت کردیم و بعد همه رفتن..