Get Mystery Box with random crypto!

༻﷽༺ #پـارٺ_هشتاد ارمیا:ما هم تا موقع تشییع نمیدونستیم! ارم | ڪانال رسمے شهید حاج حمید سیاهڪالے مرادے





༻﷽༺

#پـارٺ_هشتاد

ارمیا:ما هم تا موقع تشییع نمیدونستیم!

ارمیا از همیشه آرامتر بود... از همیشه
ساکت تر!این یوسف و مسیح‌میترساند.
ارمیای این روزها، با همیشه فرق داشت.

*********

حاج علی چهار پاکت مقابل آیه گذاشت.
مراسم هفتم به پایان رسیده بود و پدر و
دختر در خانه تنها بودند.رها هم با صدرا
به تهران بازگشته بودند.

حاج علی: امانتی های سید مهدی،صحیح
و سالم تحویل شما!

آیه نگاه به پاکتها انداخت. دست خط
زیبای سید مهدی بود:

"برای بانوی صبورم" پاکت را باز کرد.

بانوی صبورم سلام!
شاید بتوان نام این چند خط را وصیت
گذاشت، باید برایت وصیت کنم؛

باید بدانی که من بدون فکر، تو را رها
نکرده ام بانو!
چند شب قبل، خوابی دیدم که وادارم
کرد به نوشتن این نامه ها... بانو! من
شهادتم را دیده ام! یادت نرود بانو،
صبرکن در این فراق!

صبرکن که اجر صبر تو برابر با شهادت
من است... میدانم چه بر سرم میآید.
میدانم که تقدیرت از من جدا میشود،به
تقدیرت پشت نکن بانو!

از من بیاد داشته باش که چادرت را
هوای دنیا از سرت بر ندارد! از من داشته
باش‌که تنهایی فقط شایسته‌ی خداست!

از من داشته باش که ایمانت بهترین
محافظ تو در این دنیاست!بانو... من
دخترکم را در خواب دیدهام... دخترک
زیبایم را که شبیه توست را دیدهام.

نگران من نباش! من تمام لا لاهایی که
برایش خواهی خواند را شنیدهام! من
تمام شبهای بیتابی ات را دیدهام... من
لحظه ی تولد دخترکم را هم دیده ام!


#ادامہ_دارد...


@modafehhh