2021-06-21 20:19:52
من آخرین نفس از نالههای شبخیزم
که از تراکم اندوه و درد لبریزم
خزیده در رگ این برگ خشک، خوفِ خزان
و با تلنگر باد از درخت میریزم
تنم کبود و رخم زرد و چشمهایم سرخ؛
چکیده از قلمِ آبرنگِ پاییزم
از آن زمان که خدا آفرید قلبم را
همیشه با منِ تنهای خود گلاویزم...
تو مثل آینهای؛ جای خردهگیری نیست
اگر به ساحت قدس تو خورد تعریضم!
غبار مرگ گرفتهست روح خستهی من
قَبای بیبدنم را کجا بیاویزم ؟
#محمد_بزاز
@MohammadB
5.6K viewsMohammad Bazaz, 17:19