این کتاب در حقیقت دومین جلدِ یه مجموعهی دوجلدی به نامِ Toughb | 𖣘Mørketid𖣘
این کتاب در حقیقت دومین جلدِ یه مجموعهی دوجلدی به نامِ Toughboy and sister ئه. «پسرِ سرسخت و خواهر» یا یه همچین چیزی. تا جایی که من میدونم جلد اول هیچوقت به فارسی ترجمه نشده. با این وجود، نخوندنش مشکلی رو به وجود نمیاره. خیلی از انگلیسیزبانها هم این کتاب رو بدون جلد اول خوندهن.
القصه، ماجرای جلد اول اینه: پسرِ کلهشق(طبق ترجمهی جلد دوم!) و خواهر کوچیکش که در طول کتابها هم تقریبا هیچوقت به اسمهاشون اشاره نمیشه؛ اهل یه روستای کوچیک توی آلاسکا اند. اینا هرسال با پدر و مادرشون میرن به اردوگاه(کمپ) ماهیگیری و همونطور که از اسم اون مکان پیداست، ماهی میگیرن. تا اینکه مادرشون میمیره و اینا مجبور میشن برای اولین بار، با پدرشون برن اونجا. ولی بعد پدره هم گم و گور میشه و احتمالا میمیره. این دوتا بچه میمونن و ذخیرهی غذای محدود و راه طولانی و... خلاصه موفق میشن خودشونو زنده نگه دارن.
جلد دوم از اونجایی شروع میشه که این دوتا به همسایهشون ناتاشا سپرده میشن و قرار میشه که اون خانوم بزرگشون کنه. حالا ناتاشا کیه؟ یه پیرزن منزوی، درونگرا، خشن، بیاحساس، بدون هیچگونه حس همدردی، و در عین حال قوی، با بدنی بسیار ورزیده. بعد ناتاشا اینا رو بر میداره میبره یه اردوگاه زمستونی که دمای هواش منفی پنجاه درجهست و خودشون باید برای غذاشون حیوانات رو شکار کنن و باید حواسشون باشه دماسنج یخ نزنه و...