2022-01-02 20:33:02
دور و دلگیر؛ پایانِ یک استادروزنامهنگار جوان که به تازگی در مورد پیروزیهای ورزشکاران شوروی در المپیک نوشته بود به فرمانداری نظامی تهران احضار شده است. سرهنگ سعادتمند از او میپرسد: «شما چقدر از شوروی حقوق میگیرید برای نوشتن اینها؟» روزنامهنگار جوان تأمل میکند، در صندلی جابهجا میشود و میگوید: «قربان! هزار روبل میگیرم که صد روبلش بابت بیمه کم میشود و میماند نهصد روبل!» سعادتمند که از این پاسخ درسش را گرفته و متوجه حماقتش شده بعدتر به روزنامهنگار جوان اجازه میدهد آزادانه اخبار ورزشی را پوشش دهد. روزنامهنگار جوان کسی نیست جز صدرالدین الهی که در نوجوانی کارش را در
کیهان آغاز کرده و حالا در شمار بنیانگذاران
کیهان ورزشی در آمده بود؛ اولین مجلهی وابسته به موسسهی
کیهان که هنوز خیلی جوان بود برای رقابت با نشریات رنگارنگِ وابسته به
اطلاعات. الهی کلاس هشتم بود که به پیشنهاد مصباحزاده کارش را در
کیهان آغاز کرد و در حوادث سال ۳۱ و ۳۲ خبرنگار میدانی
کیهان بود. در
کیهان زیر دست کسانی چون عبدالرحمان فرامرزی و عبدالرسول عظیمی تجربه اندوخت و آموخت، در عینحال
کیهان ورزشی برای او آغاز تحربهای بسیار موفق در پاورقینویسی هم بود. چون در آن روزگار نشریه بدون پاورقی نمیشد الهی دست به ابتکاری زد و نوشتن اولین پاورقی ورزشی-پهلوانی را در کیهان ورزشی آغاز کرد. این پاورقی که «برزو» نام داشت مورد توجه مجلهی
خواندنیها قرار گرفت و خیلی زود الهی اولین پاورقی جدیاش را با نام «رانده» در
سپید و سیاه نوشت و خیلی زود معلوم شد پاورقی بر گرتهی شخصیت علی دشتی نوشته شده است. تمام پاورقیهای بعدی الهی نیز چنانکه خودش اذعان میکند برگرفته از شخصیتهای واقعی بودند از جمله «موطلایی شهر ما» که به رابطهی شاه با پری غفاری میپرداخت. الهی در مصاحبهگری هم دستی توانا داشت. کیفیت ادبی لیدهای گفتگوهایش رشکبرانگیز بود و از معدود روزنامهنویسانی بود که میتوانست همقد هر گفتگوشوندهای با او طرف شود؛ میخواهد ساعد باشد یا سیدضیاء یا فروغ فرخزاد. پس از انقلاب هم الهی با وجود دوری از وطن «یادداشتهای بیتاریخ»اش را در
کیهان لندن ادامه داد و اگرچه به نفقهی قنادی عترت خانم، همسرش، روزگار میگذراند اما تا روزهای آخر از نوشتن و نوشتن و چاپ کردن باز نماند. نگاهش به مرگ هم ازدریچهی حرفهاش بود؛ جایی گفته بود روزنامهنویس همینکه روزنامه به دستش میرسد روزنامه را باز میکند و به دنبال اسم خودش است، لابد بعد از مرگ هم از گور بیرون خواهد آمد تا اسم خودش را روی سنگ قبر ببیند.
علیرضا اکبری
* عنوان نوشته برگرفته از یکی از کتابهای صدرالدین الهی به نام
دوریها و دلگیریها است.
@moroor_gar
https://bit.ly/3zkjDJB
1.7K viewsedited 17:33