Get Mystery Box with random crypto!

̶̶س̶̶ـ̶̶ـ̶̶ازِ ̶̶ع̶̶ـ̶̶ـ̶̶̶̶ش̶̶ـ̶̶ـ̶̶ق ♡

لوگوی کانال تلگرام mosicsherrezagh — ̶̶س̶̶ـ̶̶ـ̶̶ازِ ̶̶ع̶̶ـ̶̶ـ̶̶̶̶ش̶̶ـ̶̶ـ̶̶ق ♡ س
لوگوی کانال تلگرام mosicsherrezagh — ̶̶س̶̶ـ̶̶ـ̶̶ازِ ̶̶ع̶̶ـ̶̶ـ̶̶̶̶ش̶̶ـ̶̶ـ̶̶ق ♡
آدرس کانال: @mosicsherrezagh
دسته بندی ها: موسیقی
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 1.80K
توضیحات از کانال

معجزه اند، آدمهایی که هر روز می توانند
در قامت انسان از نو متولد شوند.
People who are reborn in the form of a human every day are miracles.

https://t.me/joinchat/AAAAAEoSGSKvdKMfLQAYeA

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-08-21 00:13:01 ‍ ‍ یک چیز اساسی را بیاموز:

به هر کاری که دوست داشتی و عاشق انجام دادنش بودی ، دست بزن و هرگز طالب قدرشناسی و پذیرش دیگران نباش ، که این گدایی است .
چرا باید آرزومندتمجید وتحسین دیگران باشی؟
چرا بایدچشم انتظار پذیرش از سوی دیگران باشی؟
به عمق وجودت نظر کن .
چه بسا تو به آنچه  میکنی علاقه ای نداری ، چه بسا از این میترسی که در مسیر اشتباه افتاده باشی و بنابراین پذیرش از جانب دیگران در تو این احساس را به وجود میاورد که مسیر درستی را انتخاب کرده ای .
قدر شناسی و تمجید از سوی دیگران باعث میشود احساس کنی که داری به سوی هدف صحیحی پیش میروی ......



روبه روی خویشتن بنشین
دستت را به سوی خودت دراز کن.....
گدای خودت باش


@mosicsherrezagh
414 views21:13
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 23:10:04 نه هم‌زبانی ، نه هم‌نوایی
تا به او بگویم زِ عشقت حکایتی
نه مهربانی ، نه چاره‌سازی
تا کُنم از سوزِ پنهان شکایتی

نوایِ منی ؛ بی نوایِ تو ام
بلایِ منی ؛ مبتلایِ تو ام
شور و مستی ؛ تویی تویی
نور هستی ؛ تویی تویی
منم غباری به کوی تو

سرودِ منی ؛ چنگ و عود منی
وجودِ منی ؛ تار و پود منی
جام و ساقی ؛ تویی تویی
عشقِ باقی ؛ تویی تویی
منم که مستم به بویِ تو

من که در دامِ هلاک افتاده ام
من که چون اشکی به خاک افتاده ام
عاشقی ؛ دیوانه ای افسرده جانم
بی دلی ؛ بی حاصلی بی آشیانم

من کیم ! درد آشنایی
بی نصیبی ؛ بی نوایی
هر شب افسانه ای دارد دلِ دیوانهء من
بشنو ای مرغ شب ! راز من و افسانهء من



ترانه : شور هستی ( در گوشهء دشتى )
شاعر: رهی معیری
آهنگساز: علی تجویدی
خواننده : سحر محمدی
پیانو: امیر بهزاد


@mosicsherrezagh
457 views20:10
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 01:54:02 ‍ ‍ اگر شخصی ,رفتگر نامیده می شود باید همانگونه خیابان و معابر را جارو کند که میکل آنژ نقاشی میکرد،
بتهوون سمفونی می ساخت
و شکسپیر شعر می سرود....
او باید آنگونه خیابان ها را جارو کند که تمامی موجودات آسمانی و زمینی مکثی کنند و بگویند:
اینجا رفتگری کار می کرد که کارش را خوب انجام می داد....




کارهایت را در عشق بپیچ گویی آخرین کار جهان است
و کسی چه میداند ، شاید هم آخرین کار جهان باشد.


@mosicsherrezagh
529 views22:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 00:35:03
دلتنگ مباش.....
فصلهای زندگی گذراست
تنها پذیرا باش .....

@mosicsherrezagh
567 views21:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 23:52:01
اگر از چیزهایی که در زندگی اهمیت دارند نگه داری کنیم.
اگر با کسانی که دوستشان داریم درست ومطابق با ایمانمان رفتار کنیم،زندگی مان از لرزش دردناک کارهای ناتمام،مصیبت نمی بیند....


@mosicsherrezagh
539 views20:52
باز کردن / نظر دهید
2022-08-14 23:54:01
و خدا گفت:
"تو خوشحال خواهی بود،
اما
ابتدا تو را قوی خواهم ساخت."


@mosicsherrezagh
620 views20:54
باز کردن / نظر دهید
2022-08-13 22:25:05 ‍ شب است
رؤیای دوردستِ تو نزدیک می‌شود..
فروغ فرخزاد
.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌


‍ آن کس که عشق می ورزد ،بدون شک با دشمنی بیگانه است.
و در برابر تمام امور بی اعتناست.
غمخواری،
بخشندگی،
ارتباط میان مالکیت،
حسادت و ترس،
هیچ یک از اینها عشق نیست.
تمامی این امور به ذهن مربوط می شوند.
تا وقتی که ذهن حاکم است عشق معنایی ندارد.
ذهن فقط می تواند عشق را به فساد بکشاند.
شما می توانید در مورد عشق شعر بگویید. ولی شعر "عشق" نیست...



@mosicsherrezagh
685 views19:25
باز کردن / نظر دهید
2022-08-12 18:12:13
و چون روی بر گذشته داری ،
حال گرانبها از دستانت میگریزد و به گذشته ای نزیسته بدل می گردد
و آنگاه زنجیر حسرت را تا بی نهایت ادامه خواهی داد......

@mosicsherrezagh
619 viewsedited  15:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 13:40:16 بهار سوگوار

نه لب گشایدم از گل ، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید!
نشانِ داغِ دلِ ماست لاله ای که شکفت
به سوگواریِ زلفِ تو این بنفشه دمید
بیا که خاکِ رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خونِ دل از چشمِ انتظار چکید
به یادِ زلفِ نگونسارِشاهدانِ چمن
ببین در آینه ی جویبار گریه ی بید
به دورِ ما که همه خونِ دل به ساغرهاست
ز چشم ساقیِ غمگین که بوسه خواهد چید؟
چه جای من ؟ که درین روزگارِ بی فریاد
ز دست جورِ تو ناهید بر فلک نالید
از این چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد غیر دود ندید
گذشت عمر و به دل عشوه می خریم هنوز
که هست در پی شام سیاه صبح سپید
کِراست سایه درین فتنه ها امید امان؟
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
صفای آینه ی خواجه بین کزین دمِ سرد
نشد مکدر و بر آه عاشقان برچید


#هوشنگ_ابتهاج


@mosicsherrezagh
734 viewsedited  10:40
باز کردن / نظر دهید