Get Mystery Box with random crypto!

ماشین سازمان در اختیارش بود، من هم سوار می شدم و با هم می آمدی | شهید مصطفی احمدی روشن

ماشین سازمان در اختیارش بود، من هم سوار می شدم و با هم می آمدیم طرف تهران. عقب نشسته بود و با لب تاپش کار می کرد. رادیو را روشن کردم. از پشت زد به شانه ام. «آقا، این رادیو مال شما نیست. این ماشین دولته، صداش هم مال دولته، تو که موبایل داری، هدفون بذار توی گوشت، گوش کن.» از این تذکرها که می داد، به شوخی بهش می گفتم «مصطفی با این کارا شهيد نمیشی.» می گفت «اتفاقا اگه مراقب این چیزا باشی، یه چیزی میشی.»

منبع: یادگاران ۲۲ مصطفی احمدی روشن

@MostafaAhmadiRoshan