آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
61.93K
توضیحات از کانال
🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری:
👤 @admynchannel
🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) :
👤t.me/mostafamalekiian
🔸صفحه اینستگرام:
instagram.com/mostafamalekian_official/
🔹کانال ناقد:
@naghedchannel
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
2
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها 9
2023-12-31 18:40:38
تاثیر اخلاق در حیرت و سرگشتگی بشر
مصطفی ملکیان
اخلاق باعث ميشود حيرت انسان در مقام نظر و بلاتكليفي او در مقام عمل از بين برود يا به حداقل برسد. بعضي از روانشناسان معتقدند كه اگر انسان صد در صد اخلاقي زندگي كند حيرت و بلاتكليفی اش به صفر ميرسد، اما من معتقدم كه به صفر نميرسد اما به حداقل ميرسد. كسي كه دچار حيرت است هر طرف را كه انتخاب كند باز هم پشيمان ميشود، چون اصل حاكم وحدتبخش ندارد. از اين رو عرفا و شخصيتهای اخلاقی بزرگ معمولاً دچار حيرت و بلاتكليفی نمیشوند ، اما البته عكس آن صحيح نيست، يعني اين طور نيست كه هركس دچار حيرت و بلاتكليفی نمی شود انسان بزرگي است، چون جهل مطلق هم، مثل روشنايی مطلق، قاطعيتآور است.
روانشناسی اخلاق | صفحه 135
@mostafamalekian
18.1K viewsedited 15:40
2023-12-29 16:55:12
دانلود فایل متنی سخنرانی علل دین گریزی جوانان| استاد مصطفی ملکیان|سال 1380
@Mostafamalekian
13.5K viewsedited 13:55
2023-12-29 11:26:12
آیا برای بهبود زندگی نسل جوان و به طور کلی مردم ایران توصیهای دارید؟پاسخ مصطفی ملکیان: به نظر من اگر احساس و عاطفه نابهجا و باور غیرصادق نداشته باشیم و اگر آرزوی محال و خواسته نابهجا و نامعقول نداشته باشیم، خیلی از مشکلاتمان حل میشود.
@Mostafamalekian
12.8K views08:26
2023-12-28 17:58:57
چرا هیچگاه لباس روحانیت نپوشیدید؟
مصطفی ملکیان
شما هیجده سال در حوزه درس خواندید و طبیعی بود که در این مدت مدارج تحصیلی مختلفی را طی کنید و سؤال من این است که آیا لباس روحانیت هم به تن کردید؟ نه! هیچوقت. چون به پوشیدن لباس روحانیت معتقد و علاقهمند نبودم. هدف من از تحصیل در حوزۀ علمیه یافتن پاسخ برای پرسشهای فلسفی و فکری خودم بود و با این هدف از سال ۵۸ تا ۷۶ که از قم به تهران آمدم به مدت ۱۸ سال در حوزه ماندم اما کم کم به نظرم رسید که آن چه در آن جا تدریس میشود برایم قانعکننده نیست و بسیاری از پرسشهای من به پاسخ نرسیده است. البته در تمام هیجده سالی که در حوزۀ علیمه قم تحصیل میکردم و در قم ساکن بودم هفتهای دو روز به تهران میآمدم و در دانشگاههای مختلف تدریس میکردم از جمله دانشگاههای تربیت مدرس، دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران حتی مدت کوتاهی در دانشگاه امام صادق هم تدریس کردم و در همۀ این شرایط به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشهای فکری خودم بودم.
در هیجده سالی که در حوزۀ علمیه تحصیل کردید و درواقع یک طلبه بودید آیا در این مدت به فکر رفتن به پایههای بالاتر تحصیلی و مدارج بالاتر حوزوی نبودید؟ ابدا. هدف من فقط درس خواندن و دانستن بود و به فکر دریافت عناوین تحصیلی و رفتن به مدارج بالاتر حوزوی نبودم. یا به فکر این که خودم را از نظر علمیبرای تدریس در دانشگاه آماده کنم. مسئلۀ اصلی و دغدغۀ من یافتن پاسخ برای پرسشهای شخصیام در فلسفه بود و رسیدن به حقیقت. حتی به یاد ندارم که مثلا درس خوانده باشم که فردا بروم دانشگاه و سر کلاس چیزهایی را که خواندهام تدریس کنم. البته در طی تحصیل آنقدر اندوختههای علمی پیدا کرده بودم که به من امکان تدریس در دانشگاه را میداد بنابراین هیچ وقت برای این که بروم درس بدهم مطالعه نمیکردم و آن قدر اندوختۀ فکری داشتم که بتوانم تدریس کنم. حتی در سیزده سال اخری هم که در دورۀ دکترا تدریس میکردم نیازی نمیدیدم که برای رفتن به سر کلاس و درس دادن مطالعه کنم و بخواهم برای تدریس یک درس دو واحدی مطالبی را بخوانم و برای رفتن سر کلاس آماده شوم.
گفتگو استاد ملکیان با نشریه آزما، شماره 177
@Mostafamalekian
14.0K viewsedited 14:58
2023-12-27 15:12:53
چرا دیگر در دانشگاه تدریس ندارید؟
مصطفی ملکیان
من دیگر سالهاست در دانشگاه تدریس ندارم. و فقط در مؤسساتی تدریس میکنم که دولتی نیستند. مؤسساتی مثل مؤسسۀ پرسش و نظیر آن تدریس گه گاهی دارم ولی راضیام. چون در سالهای آخر تدریسم واقعا دلم میخواست از دانشگاه بیرون بیایم.
یک علتش این بود که نمیتوانستم افکار خودم را با دانشجو در میان بگذارم و نکته دوم هم این بود که من در اول هر ترم چه دورۀ لیسانس و چه فوق لیسانس در یک یا دو جلسه موضوعی را که باید در ترم پیش رو میخواندیم مطرح میکردم و میگفتم ما میخواهیم در این ترم این مبحث را تدریس کنیم اما وقتی ترم تمام میشد متوجه میشدم که حتی نتوانستهام یک بیستم آن چه را که باید تدریس میکردم و گفته میشد، تدریس نکردهام و هنوز در بحث مقدمات ماندهایم و علت این بود که سطح معلومات دانشجویان بسیار پایین بود آن قدر که حتی مقدمات آن درس را نمیدانستند و من هر بار باید برمیگشتم و از مقدمات و مقدمات مقدمات شروع میکردم.
یک علت دیگر هم داشت البته که مرا بسیار آزار میداد چون همیشه دو، سه تا دانشجو بودند که برای درس خواندن نیامده بودند و از جاهای مختلفی میآمدند و کارشان این بود که استاد را زیر نظر داشته باشند و گزارش بدهند که استاد این حرف را زد یا از نظام انتقاد کرد یا معتقد به اسلام نیست و یا فلان مسئله را زیر سؤال میبرد. و مرتب حاشیهسازی میکردند و من حوصله دردسرهای این حاشیهسازیها را نداشتم و چون اصولا آدمیدرونگرا هستم و اهل جدل نیستم همۀ اینها را در خودم میریختم که البته عذابآور بود و اینها باعث دلزدگیام از تدریس در دانشگاه شد و حتی در چند سال آخر واقعا دلم نمیخواست تدریس کنم اما دانشجوها فشار میآوردند و نمیگذاشتند.به میل خودم تدریس را رها کنم.
تا بالاخره در سال ۸۹ از دانشگاه اخراج شدم و آن قدر خوشحال شدم که صادقانه و از ته دل به همسرم گفتم الان که اخراج شدهام مثل شب ازدواجم از ته دل خوشحالم. البته آنهایی که مرا اخراج کردند. قیاس به نفس میکردند و فکر میکردند من هم مثل خودشان به دنبال پست و عنوان و مادیات هستم در حالی که واقعا این طور نبود.
گفتگو استاد ملکیان با نشریه آزما 177
@Mostafamalekian
16.4K viewsedited 12:12
2023-12-26 09:14:20
سخنرانی مصطفی ملکیان در رونمایی از مستند «رویاهای دم صبح» ساخته مهرداد اسکویی| سال 1395
درباره این مستند: «رویاهای دم صبح» روایتیست از زندگی دختران زیر ١٨ سال که در کانون اصلاح و تربیت شهرزیبای تهران، دوران اصلاح و بازتوانی را میگذرانند.
این فیلم سومین قسمت از مستندهای سهگانهی مهرداد اسکویی در کانون اصلاح و تربیت است. قسمت اول «روزهای بی تقویم» و قسمت دوم «آخرین روزهای زمستان» نام دارند.
جهت مشاهده کلیپ معرفی این مستند کلیک کنید
جهت مشاهده فایل صوتی سخنرانی همه سخنرانان این نشست کلیک کنید
جهت دانلود و مشاهده مستند رؤیاهای دم صبح کلیک کنید
@mostafamalekian
13.0K viewsedited 06:14
2023-12-23 18:08:30
مصطفی ملکیان: من خودم اگر کسی بگوید که چرا زنده ماندهای و چرا خودت را نمی کشی و خلاصه چه چیزی به زندگی تو ارزش میدهد و کاری میکند که زندگی به زیستنش بیارزد و بصرفد، میگویم به خاطر اینکه
هنوز ناامید نشدهام که در زمینه حقیقتطلبی یا خیرخواهی برسم به آنجایی که در آرمانم هست؛ بنابراین به حیات ادامه میدهم به خاطر اینکه روزی روزگاری در جهت حقیقتطلبی یا در جهت خیرخواهی و نیکخواهی جلو بروم.
@mostafamalekian
22.8K views15:08
2023-12-21 19:03:03
یلدا مبارک
@mostafamalekian
24.1K viewsedited 16:03
2023-12-21 17:09:45
باید به فرزندانمان درس های زندگی یاد بدهیم.
مصطفی ملکیان
نهاد آموزش و پرورش ما و کشورهای با شرایط مشابه ما، یک عیب بسیار عمده دارند که تشریح می کنم. لازم به ذکر است که منظورم از آموزش و پرورش صرفا وزارت آموزش و پرورش نیست و منظور، همه نهادهای درگیر آموزش و پرورش است. فرزند من و شما را در دو سالگی در مهد کودک تحویل می گیرند و ۳۰ سال بعد با مدرک دکتری تحویل می دهند. ۳۰ سال عمر در اختیار نهاد آموزش و پرورش قرار می گیرد. اما ما در این ۳۰ سال چه می کنیم؟ ما تا ۱۸ سالگی مطالبی به فرزندانمان می آموزیم که هیچ سودی برای زندگی آنها ندارد. مطالبی که مشکل گشای زندگی نیستند
اما راه درست این است که به بچه ها سه چیز یاد بدهیم. اول، زبان و ادبیات را خوب یاد بدهیم به طوری که خوب بگویند و خوب بنویسند. دوم، ریاضیات در حد مسائل روزمره زندگی یاد داده شود و سوم، تاریخ کشورمان را بیاموزند زیرا آدمی که تاریخ کشور خود را نداند، مثل آدمی است که پدر و مادر خود را نشناسد. بعد از این موارد، دیگر تمام وقت را تا ۱۸ سالگی صرف یاد دادن درس های زندگی باید بکنیم. بعد از ۱۸ سالگی باید یک استدلال هفت مقدمه ای آموخت. اول، اینکه یکی از ویژگی های زندگی خوب، اخلاقی بودن است. دوم، برای اخلاقی بودن باید استقلال داشت. سوم، یکی از مهم ترین وجوه استقلال، استقلال مادی است. چهارم، برای استقلال مادی، مجبوریم ثروت داشته باشیم. پنجم، برای ثروت باید درآمد داشته باشیم. ششم، برای درآمد نیاز به شغل و حرفه داریم و هفتم، برای این که شغل و حرفه ای داشته باشیم، باید در یک علم، یک فن یا یک هنر متخصص باشیم..
درس های زندگی دو قسم است. بعضی باید درس هایی باشند که زندگی ما را موفقیت آمیز کند، سلسله درس هایی که ما را به اهدافمان برساند. بعضی دیگر، باید چیزهایی بیاموزند که موفقیت ها به قیمت زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی نبوده باشد. پس به عبارتی دیگر، درس های زندگی شامل مهارت های زندگی و نیکی های زندگی می شوند. قبلا نیکی های زندگی را به ۲۴ مورد منحصر کرده اند اند و امروز مورد بحث من نیست و به مهارت های زندگی می پردازم. مهارت های مشترکی که همه انسان ها به آن نیاز دارند.
مهارت های مشترک، ۲۰ مورد هستند که آن ها را بیان خواهم کرد. اول، خودتان را به هیچ مکتب و مسلکی مقید نکنید، هر جا خوبی بود یاد بگیرید. دوم، اتکای به خود و استقلال داشته باشید. سوم، هنر نقادی را باید گرفت، نباید زیر آوار نظرات له شویم. چهارم، گشودگی ذهن داشته باشید و سینه شما برای آرای مختلف گشوده باشد. پنجم، تا می توانیم در حال زندگی کنیم، در گذشته و آینده سیر کردن، موفقیت حال را هم از ما می گیرد. ششم، قدرت تغییر دیدگاه را باید داشت. هفتم، قدردان داشته ها باشیم. مورد دیگر، بحث آرمان گرایی است. رویا پردازی و خیال پروری افراطی، موفقیت آدمی را کم می کند و باید تعادل داشت. مورد بعدی، ما باید بیشترین کار را با کمترین دردسر انجام بدهیم. بعدی، اشتیاق به یادگیری است که در کودکان هست اما هرچه سن بالاتر می رود کمتر می شود. مورد دیگر، خودآگاهی است یعنی توجه داشتن به نقاط قوت و ضعف خود. بعدی، انضباط شخصی است. گاهی باید از لذاتی چشم پوشی کرد که بعدا لذات بزرگتری را به دست آورد. انعطاف پذیری مورد بعدی است که اگر هدف از بین نمی رود، به وسایل جمود نورزیم. مورد دیگر، شناخت سنخ شخصیتی است و مورد بعدی، صبوری می شود. موفقیت، صبوری می خواهد. مورد دیگر، مهارت گفتگو است، گفتگو به معنای فلسفی و نه گپ و گفت. بعدی، مدیریت زمان است و در نهایت هم مهارت های چهارگانه ارتباط را بدانیم. مثلا رابطه های همکاری، دوستی، خویشاوندی و... را با هم خلط نکنیم.
نشست "رونمایی از مجموعه کتاب های زندگی خوب"
@mostafamalekian
25.4K views14:09
2023-12-19 11:48:22
از سراب تا سرچشمه: سیر مولانا از توهم تا واقعیت - قسمت اول
استاد مصطفی ملکیان
7 مهرماه 1394
@mostafamalekian | @Sorooshemewlana
18.5K viewsedited 08:48