حقیقت و دوربین سال گذشته در ایام محرم ، دوستی خوب و دوستداشتنی ، از قول یکی از روشنفکران محترم گفت که : « ذاکران و مداحان و کسانی که واقعهٔ عاشورا را توصیف میکنند ، چنان از کربلا حرف میزنند که انگار هزار دوربین ، آن وقایع را ثبت کرده است .» . بندهٔ حقیر اساسا اهل پاسخگوئی به شبهات نیستم و میل به شبههزدائی ندارم . زیرا آن را حرکتی در راستای نگاه تئولوژیک و کلامی به دین میدانم و قائلم که نه شبهه ، قدرت ایمان زدایی دارد و نه شبهه زدایی، قدرت ایمانزائی. بنابراین میکوشم که حتیالمقدور ، قدم در وادی شبههزدائی ننهم . اما مسئلهٔ «دوربین» کمی فراتر از شبهه و شبههزدائی است و متضمن موضوعی است که میتوان آن را ذیل عنوان «دوربین و حقیقت» به تفصیل مورد بحث و کندوکاو قرار داد . در عین حال ، این مجال تنگ ، گنجایش بحث مبسوط ندارد . در این جا صرفا میخواهم دو مطلب را به اختصار بگویم و بحث تفصیلی در باب مطلب دوم را برای فرصتی مناسب بگذارم ؛ ضمن این که خوانندهٔ گرامی را به اندیشیدن دربارهٔ آن دعوت میکنم .
مطلب اول : برای بیان و بازگفتنِ آنچه در کربلا گذشته و برای توصیف جنایتها ، و ظلم و تعدی و ستمی که بر جمعی از انسانها (اعم از زن و مرد و کودک) -- و نمیگویم بندگان صالح و پاکیزهٔ خدا -- روا داشتهاند ، کافی است بدانیم که سیهزار نفر مجهز به تمام ابزارها و ادوات جنگی آن روز ، در اوج بی انصافی و ناجوانمردی و درندهخوئی ، بر سر هفتادودو تن ریختهاند و از هیچ گونه ستم و جفائی دریغ نکردهاند . کمترین جفایشان این است که آب را به روی این جمع ، و به روی زنان و کودکان بستهاند ؛ و کودکان و اطفال شیرخواره از تشنگی و از عطش لهله میزدهاند. همین مقدار کافی است که ما بر اساس آن ، صد کتاب مصیبت و مقتل بنویسیم و در نگارش آن ، از هیچ منبع تاریخی ، و هیچ سندی استفاده نکنیم .
مطلب دوم : امروز ما در روزگاری بهسر میبریم که دستگاهی اختراع شده به نام «دوربین» که میتواند وقایع و رویدادها را ثبت تصویری کند . حال بنده در مورد نسبت میان دوربین و حقیقت ، این پرسش را مطرح میکنم که : آیا ما از طریق دوربین و با رفتن به سینما یا نشستن پای تلویزیون ، و دیدن فیلم ، میتوانیم مطمئن باشیم که حقیقت را میبینیم ؟، یا این که باید بگوئیم فیلمها میتوانند به سادگی حقایق را وارونه و معکوس کنند و ضد حقیقت را به جای حقیقت به خوردمان دهند . حتی میتوانیم از حقیقت صرف نظر کنیم و فقط در مورد جنبهٔ معرفتی و شناختی فیلم پرسش کنیم و این مسئله را مطرح نمائیم که : آیا ما میتوانیم از راه واسطهٔ فیلم ، به شناخت و معرفت دست یابیم ؟ .
در حالی که ما امروز دوربین به دست داریم و میتوانیم همه چیز را ثبت کنیم اما در وضعیتی بهسر میبریم که حقیقت را گم کردهایم ، تاریخ مدون و نامدون ما حقایقی را برای ما میگوید که ما کمترین تردیدی در آنها نداریم . اینک باید پرسید که چه چیز اتفاق افتاده که دوربینِ ثبت کننده ، قدرت انتقال حقیقت را ندارد اما گفتهها و ناگفتههای تاریخی ، قدرت انتقال حقیقت را دارد ؟.