Get Mystery Box with random crypto!

ارجحیت دادن به خویشتن بدون خودخواهی به همه ما از کودکی گفته | پُرتال . نوروساینس . روانشناسی

ارجحیت دادن به خویشتن بدون خودخواهی

به همه ما از کودکی گفته شده که فداکاری چیز خیلی خوبی است و منفعت های زیادی برای روح و بدن مان دارد. با این حال فشار آوردن زیاد به خود و انجام کارهای سنگین میتواند ما را دچار آشفتگی کند. اگر ما هدف خود را ندانیم و خود را خوب نشناخته باشیم و بی دلیل شروع به فداکاری کنیم نه تنها ممکن است به خود صدمه بزنیم یا خود را محدود کنیم بلکه ممکن است تاثیر منفی بر طرف مقابل نیز بگذاریم.
@Neuroscience_New
فیلسوفان دو نکته را بیان میکنند: خود را دوست بدارید و خود را بشناسید. دوست داشتن خود نه تنها شامل اهمیت دادن به خود میشود بلکه میتواند شامل اهمیت دادن به دیگران نیز باشد ولی در محدوده ی اعتقاد و نظر ما، طوری که به ما حس ایده آل بودن بدهد. دوست داشتن خود برای اینکه زندگی خوبی داشته باشیم و برای بقیه ی کسانی که با آنها زندگی میکنیم الگو باشیم، مهم است. دلایل زیر برای این بحث مطرح است:
@Neuroscience_New
1. وقتی احساس فرسودگی کنیم دیگر چیزی برای بخشیدن نداریم. وقتی مرتب به فکر ارضای نیازها و خواسته های دیگران باشیم و به خواسته های خود بی توجه باشیم، انرژی و توان ما تحلیل میرود. همه ی ما ،تفاوت لذت بخشش از روی خواست خود را با بخشش اجباری میدانیم. مثلا وقتی به بچه ها کمک میکنیم برای مدرسه آماده شوند یا به همکارمان در حل مشکلی کمک میکنیم و یا به همسرمان در آشپزی کمک می کنیم میتواند حس خوبی به ما بدهد، البته اگر با دلخواه و اراده خودمان باشد. این کارها ثابت اند ولی وقتی نگرش ما فرق دارد و اجباری در میان است تاثیر خوب که روی ما نمیگذارد هیچ تاثیر منفی هم ممکن است بگذارد. پس وقتی ما به خواسته های خود توجه کنیم و خود محور باشیم اتفاقا بیشتر برای دیگران هم مفیدیم چون با علاقه کارها را انجام میدهیم. در غیر اینصورت ممکن است با اکراه کارهایی برای دیگران انجام دهیم ولی چون درست انجام نمیدهیم در نهایت منفعتی برای آنها ندارد. 
@Neuroscience_New
2. انجام کاری که دوستش داریم ما را شارژ میکند. وقتی ما سرحال باشیم بیشتر حوصله داریم به دیگران نیز کمک کنیم یا آنها را نیز شاد کنیم. مثلا وقتی دو زوج برای خودشان یک شام دو نفره بیرون منزل ترتیب میدهند به این معنی نیست که به بچه ها بی توجه بوده اند. تنها چون این کار برای آنها لذت بخش است دلیل نمیشود برای دیگران بد باشد. در واقع این کمک میکند که آنها لحظاتی فارغ از مشغله برای خود فراهم کنند و شارژ شوند تا بتواند بهتر از فرزندانشان مراقبت کنند. 
@Neuroscience_New
3. با این نگاه که میگوید "انجام بده، انجام بده، انجام بده" ما از بین میرویم. والدینی را میشناسیم که برای بچه هایشان سنگ تمام میگذارند و در تمام جهات مثل یک خدمتکار به آنها کمک میکند از نوشتن تکالیف گرفته تا تمیز کردن اتاق و آشپزی. همچنین زوج هایی را میشناسم که تمام تمرکزش روی اینست که در این رابطه ی عاشقانه چطور او را خوشحال کنم. با این حال وقتی ما در چرخه ی "انجام بده، انجام بده، انجام بده" گیر می‌‌افتیم تا خودمان را با ارزش جلوه دهیم یادمان میرود که ارزش خودمان چه بوده است. برای اینکه از روابطمان با دیگران لذت ببریم احساسات و خواسته های دیگران را ارجح میکنیم و در واقع اتفاقی که می افتد این است که دیگران نیز وقتی خواسته ها و تمایلات ما را نبینند ما را نمیشناسند و ارزش ما به آنها ثابت نمیشود.
@Neuroscience_New
4. وقتی نیازهایمان برآورده نمیشود میتوانیم از دیگران کمک بگیریم. بهترین پندی که یکی از همکارانم به من داد: بزرگترها باید نیازهای بزرگترها را برطرف کنند. در حالی که والدین تمام هم و غم خود را برای بچه ها میگذارند، سپس از بچه ها انتظار دارند که خواسته ها و نیازهایشان را برآورده کنند. برای بچه ها خیلی بهتر است که والدینشان را بی نیاز و غیر متکی ببینند و بهتر است والدینشان را حس کنند نه مشغله های آنها را. اگر ما خودمان به فکر تامین مایحتاج خود نباشیم بعد از مدتی فرسوده میشویم و شروع میکنیم به ایراد گرفتن از خود و اطرافیانمان و این خودش به رابطه ی ما با آنها آسیب میزند. رابطه ای که بخاطرش نیازهای خود را در قدم اول نادیده گرفته بودیم.
@Neuroscience_New
5. ما خود را میبازیم فقط بخاطر منتقد درونمان. آیا ما واقعا میخواهیم مرتب یک کاری انجام بدهیم یا به کسی کمک کنیم تا کسی که برایمان مهم است خوشحال شود یا خودمان خوشحال شویم؟ یا شاید هم چیز دیگری دلیل این اتفاق است. همه ی ما یک منتقد درونی داریم که به ما میگوید باید فلان کار را انجام دهی تا ارزشمند باشی. این مربیِ بی رحم از تمام زوایا به ما حمله میکند تا به ما بگوید هرکاری که برای خودمان انجام میدهیم خودخواهانه است. وقتی به این صدا گوش میکنیم یادمان میرود که اطرافمان چه خبر بوده است.