آیا بدی کردن (نه تنها ارتکاب گناهان ناشی از ترک فعل بلکه گناها | نشر نی
آیا بدی کردن (نه تنها ارتکاب گناهان ناشی از ترک فعل بلکه گناهان ناشی از انجام فعل نیز) در صورتی که علاوه بر نداشتنِ «انگیزههای سزاوار سرزنش» (به عبارت حقوقی) فاقد هر انگیزهای، کمترین سودی و یا منظور خاصی باشد امکانپذیر است؟ آیا بدی، هرگونه تعریف شود، یعنی «قصد آشکارا بدی کردن» شرط لازم برای تحقق یک عمل بد نیست؟ آیا توانِ قضاوت کردن، نیک را از بد و زشت را از زیبا تشخیص دادن به استعداد اندیشیدنِ انسان بستگی ندارد؟ آیا ناتوانی از اندیشیدن، نبودِ فاجعهبار آن چیزی نیست که وجدانش مینامیم؟ مسئله اینگونه مطرح میشود: آیا عمل اندیشیدن به خودی خود، عادت به آزمودن و پژوهیدنِ هر پیشامدی بدون توجه به محتوای خاص و بیاعتنا به نتایج آن میتواند ذاتاً چنان باشد که آدمیان را «مقید» به پرهیز از بدی کند؟ (واژهی خودـآگاهی، «وجدان»، در هر حال همین را نشان میدهد، چرا که معنای آن «شناختی با و بهوسیلهی خویش» است، شناختی که با هر اندیشیدنی فعلیت مییابد).
از کتاب «اندیشیدن و ملاحظات اخلاقی» هانا آرنت ترجمهی عباس باقری طرح پرتره از پتر برک