• بانوی ارجمند من! دیروز شنیدم که در تایید سخن دوستی که از ب | 𝙉𝙞𝙘𝙤𝙩𝙞𝙣𝙚 نیکوتین
•
بانوی ارجمند من!
دیروز شنیدم که در تایید سخن دوستی که از بد روزگار می نالید، در همدردی گفتی: "بله ....درست است، زندگی واقعا خسته کننده، کسالت آور و یکنواخت شده است"...
اما این درست نیست عزیز من، اصلا درست نیست!
مستقل از انسان و آنچه که انسان می کند، در جستجوی چیزی در ذات زندگی نباید بود...
به جستجوی بیهوده ی چیزی نباش، که اگر تو نباشی و دیگران نیز نباشند، آن چیز همچنان باشد، و خوب و دلخواه و سرشار از نشاط نامکرر باشد.
نه...تنها به اعتبار وجود زنده و پویای توست که چیزی بد است یا چیزی خوب؛
چیزی کهنه است و چیزی نو، چیزی زیباست و چیزی نازیبا؛ و تنها بر اساس اراده، عمل و اندیشه ی تو آنچه بد است به خوب تبدیل خواهد شد. آنچه نازیباست به زیبا و آنچه مکرر است به نامکرر...
عزیز من!
هرگز از زندگی آن گونه سخن مگو که گویی بدون حضور تو و بدون کار و نگاه انسانی تو، بدون مبارزه و سرسختی و ایمان و محبت تو، بدون خشم و انفجار و فریاد تو باز هم زندگی است و می تواند زندگی باشد.
زندگی مرده ریگ انسان نیست تا پس از انسان یا در غیابش موجودیتی عینی و مادی داشته باشد، زندگی کارمایه ی انسان است و محصول انسان، و دسترنج انسان و رویای انسان و مجموعه ی آروزها و آرمان های انسان؛
زندگی بدون انسان هیچ است و کم از هیچ.
یادم می آید جایی خوانده ام یا نوشته ام: " خدای من زمین بی انسان را دوست نمی دارد و هرگز نیز دوست نداشته است."
ساختن زمین، آن گونه که انسان روی آن نفسی به آسودگی و سلامت بکشد و بتواند جزء و کل آن را عاشقانه، اما نه طمع ورزانه، بخواهد و نگاه دارد، تنها رسالت انسان است و رسالت تو و من، اگر از داشتن عنوان پرمسوولیت و خطیر "انسان" هراسی به دل هایمان نمی افتد....
بانوی من!
ما هرگز نکاشته هامان را درو نمی کنیم.
پس به آن دوست بگو: "خستگی کاشته ای که خستگی برداشته ای. اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی، زمانی از دست خواهد رفت، چیزی نو و پر نشاط بساز...
چیزی که اگر تو را به کار نیاید، دست کم، بچه هایت را به کار خواهد آمد..."