میگویند روزی کارل مارکس برای سخنرانی به یک کارخانه رفته بود | خرید فلزیاب | گنج یاب نوین
میگویند روزی کارل مارکس برای سخنرانی به یک کارخانه رفته بود و کارگران آن کارخانه همگی جمع شدند تا مارکس را از نزدیک ببینند. برای آنها جالب و مهم بود که ببینند این مارکس کیست که این قدر مدافع منافع آنهاست و از این حیث در سراسر اروپا بلندآوازه شده است.
اما همین که مارکس را دیدند، واچُرتیدند! یعنی حیرت کردند و بسیار متعجب شدند؛ چراکه مارکس هیچ شباهتی به آنها نداشت. نه پوشش مارکس، نه طرز حرفزدنش و نه حتی افکارش، هیچ شبیه آنها نبود. این شد که کارگران آن کارخانه از مارکس پرسیدند «تو چرا شبیه ما نیستی؟» مارکس هم جواب داد: «قرار نیست من شبیه شما بشوم. قرار است شما شبیه من بشوید!»