مدیر عادل اعتماد می افریند. احتمالا شما هم در طول زندگی حرفه | مدیریت رفتار سازمانی
مدیر عادل اعتماد می افریند.
احتمالا شما هم در طول زندگی حرفهایتان با مدیرانی برخورد کردهاید که به نظرتان بیانصاف بودهاند. احتمالا با خود فکر کردهاید «وقتی مدیر شوم، هرگز اینگونه نخواهم بود!» اکنون که به سمت مدیریت ارتقا یافتهاید، به احتمال زیاد زمان و انرژی زیادی را به این مساله اختصاص میدهید که تصمیمات بیطرفانه اتخاذ کنید، اما بدون شک ایجاد تعادل در این زمینه کار چندان سادهای نیست.
برای شروع میتوانید از استانداردترین معیار سنجش عدالت که بر «نتایج» تصمیمات شما دلالت دارد تمرکز کنید. آیا فرآیند تصمیمگیری شما به یک توزیع عادلانه برای همه افراد مشارکتکننده انجامیده است؟ میتوانید این آزمایش را روی تصمیمات معمولی مدیریتی مانند چگونگی تخصیص حجم کار، و تشویق و پاداش به کار گیرید.
مطمئن باشید که تیم شما نتایج این تصمیمات مهم را به دقت زیر نظر دارند. اگر حتی یک نفر تحت تاثیر تصمیمگیری شما مزایای مثبتی دریافت نکند و این مساله چند بار تکرار شود، احتمال دارد که تصمیمگیری شما ناعادلانه برداشت شود. اگر این همه آن چیزی بود که باید نگران آن میبودید، زندگی نسبتا آسان بود.
متاسفانه مسائل پیچیدهتر از این است. علاوه بر عدالت در مورد نتایج، تیمتان عدالت شما در فرآیندها را نیز مورد قضاوت قرار میدهند. آیا فرآیند تصمیمگیری شما ذاتا و بدون در نظر گرفتن نتیجه عادلانه بوده است؟ مشکل اینجاست که وقتی میخواهید عدالت را در یکسو برقرار کنید، ممکن است سهوا طرف دیگر را مورد بیتوجهی قرار دهید.
تحقیقات نشان دادهاند که اهمیت نسبی عدالت در نتایج در مقابل عدالت در فرآیند، بستگی به این دارد که آن کارمند درباره کدامیک اول شنیده باشد. به عنوان مثال، در یک آزمایش، وقتی به افراد برای اولینبار گفته شد که استخدام نشدهاند، در حالی که هیچ توضیحی درباره فرآیند اتخاذ این تصمیم به آنها داده نشد، آنها فورا فرض کردند که این تصمیم ناعادلانه است. این تحقیق نتیجه مهمی دارد. وقتی یک فرآیند عادلانه را طی میکنید که ممکن است به یک نتیجه ناعادلانه منتهی شود، مطمئن شوید که جزئیات فرآیند را به اطلاع تیم خود برسانید قبل از آنکه تیم از تصمیم شما مطلع شود.
اینکه عدالت در تصمیم یا نتیجه کدام یک مقدم است، بستگی به طبیعت تصمیم دارد. در حالی که سعی دارید کار تیمی و ارتباطات را تقویت کنید، توزیع مساوی نتیجه میتواند مفید باشد. مثلا اشتراک سود یک روش رایج برای پاداش دادن به کل گروه است وقتی موفقیتی که آنها به دست آوردهاند نتیجه کار گروهی همه آنها بوده است. اما زمانی که قصد دارید کارآیی فردی افراد را افزایش دهید باید روی فرآیند عادلانه بودن متمرکز شوید. پاداش فروش و سایر پاداشهای فردی کارمندان را تشویق میکند تا حداکثر تلاش خود را به کار گیرند. اجازه دهید اهداف هر موقعیت خاص مشخص کند که چه فرمولی باید مدنظر قرار گیرد.
حتی زمانی که تلاش زیادی میکنید تا تصمیم عادلانه بگیرید، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که تصمیم شما از دید آنها هم عادلانه برداشت شود. این اشتباه را مرتکب نشوید که فکر کنید تصمیمات شما خودشان گویای واقعیت هستند. اگر به دنبال یک فرآیند عادلانه از انتخاب اینکه چه کسی ارتقا بگیرد هستید، اجازه دهید تیم شما درباره شیوه قضاوت و تمایلات شما مطلع باشند. یادتان باشد که در میان گذاشتن آنچه به آن فکر میکنید بسیار مهم است. شفافیت اعتماد را افزایش میدهد و در عین حال ورای فرآیند تصمیمگیری برای کارمندانتان ارزش خلق میکند.