2022-06-02 15:00:13
به نام بی نام او
( برگردان مقاله ی" و خدا گفت " استادطاهری عزیز،از نثر به نظم )
" و خدا گفت... "
...وخدا گفت که هستم باشما
هرکجا،در آشکار و در خفا
تاجهنم می شوم همراهتان
تا نه بگذارم در آن تنهایتان
لامکان و لازمان باشد همی
آتشی سوزان برای آدمی
لیک باید تا بسوزد آن حجاب
آن گنه،آن مایه ی رنج وعذاب
گر گنه کارید،من بخشنده ام
زانکه مشتاق وصال بنده ام
پس عبورت می دهم زین جای سخت
تا نشانم جای خود بر روی تخت
مدتی بودی به من بی اعتنا
لحظه ای حتی نکردی یاد ما
من ولی آن سایه ی رحمانیت
بر سرت بفکندم از وحدانیت
در مصیبت ها کنارت بوده ام
مونس و همراه و یارت بوده ام
گر شکایت سوی من آورده ای
یاکه از اهل زمین آزرده ای
من به تو حق دادم و بوسیدمت
چون تورا نالان و گریان دیدمت
من شکایت از شما اما چه سان؟
باکه گویم درد دل را هرزمان
بگذریم و.....من گذشتم زان خطا
پس بیا پاک و مطهر سوی ما
هر کجا خواهی بهشتت را بساز
من تو را از هرچه خواهی بی نیاز
قدرتی همسان خود دادم تو را
من تورا از "خود"رساندم تا"خدا"
این زمان هستی خدایی همچو من
صاحب ارض و سمایی همچو من
از برای خود،خدایی می کنی
عرش را فرمانروایی می کنی
سوال آخرینم از تو این است
خدا در کثرت آیا بهترین است؟
گروه اندکی گفتید : هرگز
که کثرت باشد اینک خط قرمز
خدای وحدت و عاشق ترینم
بمان ای بنده ی لایق ترینم
دلم دنبالت از روز ازل بود
که وصل تو سرآغاز غزل بود
من این را گفتم و خود کن قضاوت
که آیا بوده ام من باسخاوت؟
بیا گیرم تورا اینک در آغوش
نکردم من تو را یکدم فراموش
خدا راز دلش با بنده اش گفت
سپس انسان در آغوش خدا خفت...
" ارتباط ویژه را جهانی کنیم "
انجمن عرفان کیهانی حلقه ایران (تهران)
EH105TC10TE
https://t.me/joinchat/Plj8gCQSpshEWber
148 views12:00