ای جامهی سکوت به خویش پوشیده! در محضر عشق هیچ وقاری روا نیست | Peshrawcpiran
ای جامهی سکوت به خویش پوشیده! در محضر عشق هیچ وقاری روا نیست دهانات را از نامام آکنده کن و از من طفلی به دنیا بیاور که بر کرانههای سرور سرگرم بازی شود شیشهی زمان را بشکن. در سواحل عمر گسترده شو میان تو و من تاریخی در جریان است که تکرار نمیشناسد.