مقاله «حج و مطالعه انسانشناسانه زیارت»، نوشته ماریو بویتلار، | جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی
مقاله «حج و مطالعه انسانشناسانه زیارت»، نوشته ماریو بویتلار، ترجمه پیمان اسحاقی (بخش ۶)
محور استدلالی که ترنر ارائه میدهد این است که [مرحله] انتقالی [و در جریان زیارت بودن]، زمینه را برای آنچه او «جماعتواره» مینامد، فراهم میکند و این «جماعتواره» در غیاب ساختار اجتماعی معمولی پدیدار میشود. چنین وضعیتی زمانی اتفاق میافتد که تمایزات بین افراد از بین میرود و ارتباط متقابل، اغلب در پوشش ناشناس بودن هر یک از شرکتکنندگان [در زیارت]، بازیگردان اصلی میشود. «جماعتواره»به انواع جدید شدید رفاقت و برابریطلبی در میان افرادی که در [مرحله] انتقالی [زیارت هستند] اشاره دارد. ترنر خاطرنشان کرد که این اشتراک و برابری همه [زائران]، نیرویی انرژیبخش ایجاد میکند و فضایی برای تأمل [و تغییر] درباره ساختار اجتماعی سازنده زندگی روزمره را فراهم میکند و [به این ترتیب باعث میشود براساس آن برابری که بین زائران در دوران زیارت ایجاد شده] به صورتهای دیگری [از نظم اجتماعی محتمل نیز] اندیشیده شود: «زمینه بهینه روابط [درون] جماعتواره، و جماعتواره، رابطهای خود به خود ایجاد شده بین انسانهای ارتقایافته و انسانهایی با فردیت و کلیت یکسان، تهی از ویژگیهای ساختاری، با هم چیزی را تشکیل میدهند که میتوان آن را ضد ساختار نامید. با این حال، جماعتواره ساختاری نیست که نشانههایش معکوس شده باشد، منفیها دربرابر مثبتها، بلکه ریشه همه ساختارها و در عین حال منتقد آنهاست. زیرا وجودش، تمام قواعد ساختاری اجتماعی را زیر سوال میبرد و احتمالات جدیدی را پیشرو میگذارد». (Turner 1974: 202) «تهی از ویژگیهای ساختاری» [که ترنر در بالا برای معرفی کردن حالت انتقالی در زائران به کار برد] به شخصیتهای در برزخ مانده [از خانه و کاشانه برای زیارت خارج شده و هنوز به آنجا بازنگشته] اجازه میدهد تا آنچه اساساً معنای انسان بودن است را تجربه کنند یا حداقل تا اندازهای به درک آن نایل شوند. با این حال، ترنر خاطرنشان کرد که جماعتواره به زودی تبدیل به ساختاری میشود که در آن «روابط آزاد بین افراد [که در حال و هوای زیارت تجربه شده بود] جای خود را به روابط هنجاری بین شخصیتهای اجتماعی میدهد» (Turner 1969: 132). بنابراین او بین جماعتوارههای وجودی یا خودانگیخته با جماعتوارههای هنجاری تمایز قائل شد. جماعتوارههای هنجاری در طول زمان [در جریان زیارت] توسعه مییابند؛ در زمانی که جماعتوارههای وجودی [بعد از زیارت]، تبدیل به نظام اجتماعی پایداری شدهاند که در آنها متخصصان مذهبی کنترل مکان زیارتی و فعالیتهای زائران را به دست میگیرند. نوع سومی از جماعتوارههایی که ترنر شناسایی کرد، جماعتوارههای ایدئولوژیک بود، یعنی طرحهای آرمانشهری برای اصلاح جامعه بر اساس تجربه جماعتوارههای وجودی (Turner 1969: 132).
منبع: Buitelaar, Marjo. "The Hajj and the anthropological study of pilgrimage." In Hajj: Global interactions through pilgrimage, pp. 9-25. Sidestone press, 2015. منابع استفاده شده در متن، در آخرین بخش ترجمه ارائه خواهند شد.
#مطالعات_حج
بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم - بخش پنجم
کانال جامعه و فرهنگ | پیمان اسحاقی https://t.me/peymaneshaghi110