2022-06-29 19:55:14
صدای پدرِ پدرِ من
«رئیس سیاتل یکی از آخرین سخنگویان نظام اخلاقی دوران کهن سنگی بود. در حدود سال ۱۸۲۵، حکومت ایالات متحده خواستار اراضی قبیلهی او برای کسانی بود که وارد ایالات متحده میشدند، و رئیس سیاتل در پاسخ به این درخواست نامهای حیرتانگیز نوشت. نامهی او حقیقتاً مُبیِّن اخلاقیات مورد بحث ماست.
«... هر پارهی این زمین برای مردم من مقدس است؛ هر برگ سوزنی درخشندهی کاج ، هر ساحل شنی، هر مهی در جنگلهای تاریک ، هر مرغزاری، و هر حشرهی وزوزکنندهای. همهی اینها در خاطره و تجربهی مردم من مقدساند.
ما شیرهای را که در گیاهان جریان دارد، به اندازهی خونی که در رگهایمان جاری است، میشناسیم. ما پارهای از زمین هستیم و زمین پارهای از ماست. گلهای عطرآگین خواهران ما هستند. خرس، گوزن و عقاب بزرگ برادران ما هستند. یالهای صخرهای، شادابی مرغزاران، گرمای بدن اسب، و انسان، همه به یک خانواده تعلق دارند.
آب درخشانی که در جویبارها و رودخانهها روان است فقط آب نیست، خون اجداد ماست. اگر زمینمان را به شما بفروشیم باید به یاد داشته باشید که مقدس است. هر انعکاس شبحواری در آبهای روشن دریاچهها، از رویدادها و خاطرات زندگی مردم من حکایت میکنند. زمزمهی آب، صدای پدرِ پدرِ من است.
رودخانهها برادران ما هستند. آنها عطش ما را فرو مینشانند. آنها بلمهای ما را به حرکت در میآورند و به کودکانمان غذا میدهند. پس باید با رودخانهها همانقدر مهربان باشید که با برادرتان.
اگر زمینمان را به شما بفروشیم، به یاد داشته باشید که هوا برای ما ارزشمند است، که هوا روح خود را با زندگی قسمت میکند و زندگی را ممکن میسازد. باد که نخستین نفس را به پدر بزرگ ما ارزانی داشت، آخرین آه او را نیز دریافت میکند. باد به کودکان ما نیز روح زندگی میبخشد. پس اگر زمین خود را به شما بفروشیم، باید آن را جداگانه و مقدس نگاه دارید، مانند مکانی که انسان میتواند در آن بادِ شیرینشده با گلهای مرغزاران را بچشد.
آیا آنچه را که ما به فرزندانمان یاد دادهایم، شما نیز به فرزندانتان یاد خواهید داد؟ اینکه زمین مادر ما است؟ و هر اتفاقی برای زمین بیفتد، برای فرزندانش نیز خواهد افتاد.
ما این را می دانیم که زمین به انسان تعلق ندارد، بلکه انسان به زمین تعلق دارد. همهی چیزها مانند خونی که ما را با هم یگانه میکند، به هم پیوستهاند. تور زندگی را انسان نبافته است، بلکه او فقط رشتهای از آن است. هر رفتاری که با این تور داشته باشد، به خودش باز خواهد گشت.
ما یک چیز را می دانیم: خدای، ما خدای شما نیز هست. زمین نزد او ارزشمند است و آسیب رساندن به زمین، ناسزا گفتن به آفرینندهی آن است.
سرنوشت شما برای ما یک راز است. هنگامی که همهی بوفالوها ذبح و همهی اسبان وحشی رام شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ هنگامی که گوشههای دنج جنگل از رد پای انسانهای بسیار آکنده شوند، و چشمانداز تپههای زیبا را با سیمهای سخنگو لکه دار کنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بیشه کجا خواهد بود؟ از دست رفته! عقاب کجا خواهد بود؟ از دست رفته!و خدا حافظی کردن با اسب چابک و شکار چیست، جز پایان زندگی و آغاز بقا.
هنگامی که آخرین سرخپوست با خلق و خوی بیابانیاش از میان برود، و خاطرهاش فقط سایهی ابری باشد که از فراز مرغزار گذر میکند، آیا این ساحلها و جنگلها همچنان در اینجا خواهند بود؟ آیا چیزی از روح مردم من باقی خواهد ماند؟
ما این زمین را همانقدر دوست داریم که نوزادی ضربان قلب مادرش را. پس اگر زمینمان را به شما بفروشیم، به آن همانقدر عشق بورزید که ما عشق ورزیدهایم. همانقدر مراقبش باشید که ما از آن مراقبت کردهایم. خاطرهی این زمین همانگونه که هنگام تحویل گرفتنش بوده است به یاد بسپارید. این زمین را برای همهی فرزندانمان حفظ کنید و آن را دوست بدارید، همانطور که خداوند همهی ما را دوست دارد.
چون ما پارهای از این زمین هستیم، شما نیز پارهای از این زمین هستید. این زمین برای ما ارزشمند است، برای شما نیز ارزشمند است. ما یک چیز می دانیم: فقط یک خدا وجود دارد. هیچ انسانی را خواه سرخپوست، خواه سفیدپوست نمیتوان به انزوا راند. وانگهی، ما همه با هم برادریم.»
منبع:
قدرت اسطوره، جوزف کمبل، ترجمه عباس مخبر، ص ۶۵_۶۷، نشر مرکز
پ.ن:
این نامه درخشان که همچون اعلامیهای است در باب تقدس جهان، فرازهایی از دعای فرانسیس آسیزی را به یاد میآورد آنگاه که خداوند را به خاطرِ «حضرت برادرْ خورشید»، «خواهرْ ماه»، «برادرْ باد» و «بهر مادرمان خواهرْ زمین» میستود و ثنا میگفت(اینجا).
@sedigh_63
376 views16:55