به طور کلی بشریت و به طور خاص اقتصاد با دو دسته تهدید مواجهه. قوهای سفید، پدیدههایی که قابل پیشبینی هستن. قوهای سیاه، پدیدههایی که به هیچ وجه قابل پیشبینی نیستن.
برای مثال زلزله تهران، طوفان خورشیدی ۲۰۲۵ و خشکسالی شدید، از تهدیدهای جدی و قابل پیشبینی به حساب میان. اما بشریت به طرز عجیبی نسبت به این اتفاقهای قابل پیشبینی، بیتوجه و سهلانگاره. اما اگر یک قوی سیاه یا سفید رخ بده، بجای این که درس عبرت این باشه که خودمون رو برای رخداد هر حادثهای آماده کنیم، میریم و دقیقا برای تکرار همون پدیده خاص برنامهریزی میکنیم.
بذارید چند مثال بزنم بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر سعی کردن هواپیماها رو در مقابل هایجک ایمن کنن. بعد از بحران مالی آمریکا، نحوه گزارشدهی صندوقهای مبتنی بر اوراق بدهی تغییر کرد. بعد از همهگیری کرونا، شرکتها شرایط دورکاری و فروش محصولات ناملموس در آینده رو بررسی کردن. مردم آلمان، هنوز هم، برای جنگ جهانی سوم، توی خونه پناهگاه دارن.
در زمانی که بحران مالی آمریکا پیش اومد، همه شروع کردن در مورد علل و ریشههای این بحران حرف زدن. نسیم طالب، از جمله معدود افرادی که این بحران مالی رو پیشبینی کرده بود، گفت بجای این که این همه تمرکزتون رو بگذارید روی بحران مالی، به بحران جدی بعدی فکر کنید. بحران بعدی یک همهگیری ویروسی هست. اما در اون زمان کسی به یه ویروس جدید، اهمیتی نمیداد. بعد از نسیم طالب، بیل گیتس (سال ۲۰۱۵) در مورد این همهگیری حرف زد و گفت ما برای مقابله با حمله موشکی و هستهای به شدت آماده شدیم، اما برای همهگیری ویروسی به شدت آسیبپذیر هستیم. بیل گیتس گفت دفعه بعدی که هزاران نفر جونشون رو از دست میدن، قربانی موشک نیستن، قربانی ویروسن. ولی بشر باز هم به هشدار بیتوجه بود.
حرف من این نیست که دیگه همهگیری رخ نمیده. حرف من اینه که تجربه کرونا نباید ما رو دچار دو تا سوگیری کنه. ۱.بیش از اندازه نگران بیماریها باشیم. ۲.بحرانهای پیشبینیپذیر آینده رو نادیده بگیریم.
حرف اصلی اینه که برای گرمایش زمین، زلزله تهران، خشکسالی، توفان خورشیدی و... به شدت ناآماده هستیم. اما به خاطر سوگیری تاخر (تمرکز بیش از حد روی آخرین اطلاعات) ممکنه بیش از اندازه نگران یه همهگیری دیگه باشیم، به حدی که مشکلات دیگه رو به طور کامل فراموش کنیم.