Get Mystery Box with random crypto!

رهایم کن، من این احساس مبهم را نمی خواهم که دیگر زشت و زیبای د | قهار عاصی شاعر معاصر

رهایم کن، من این احساس مبهم را نمی خواهم
که دیگر زشت و زیبای دو عالم را نمی خواهم

دویده ریشه هایم در عطش، محتاج سیلابم
نوازش های این باران نم نم را نمی خواهم

تو را می خواهم اما آنچنان از خویش بیزارم
که دیگر هرچه از دنیا بخواهم را نمی خواهم!

به لب، همراه با هر بوسه یک زخم زبان داری
من این شیرینی با زهر توام را نمی خواهم

دل من زخم را با زخم درمان می کند، آری
همین خنجر خوشایند است، مرهم را نمی خواهم

ببخش ای باد! دست رد زدم بر سینه ی سردت
من امشب عطر آن گلهای مریم را نمی خواهم

محمدرضا_طاهری