جرات میخواست شبیه به من بودن! جرات میخواست با بالهای شکسته | غرغریات
جرات میخواست شبیه به من بودن!
جرات میخواست با بالهای شکسته، پرواز کردن! جرات میخواست با ریشههای بیرون زده از خاک، سبز ماندن و ایستادن و سایبان شدن! جرات میخواست بیپناه بودن و پناه شدن! جرات میخواست با قایق شکسته دل را به دریا زدن و از عمق آب نهراسیدن... جرات میخواست من باشی و شیشه باشی و ناگزیر به مقابله با سپاهی از آهن باشی... جرات میخواست!