درد دینداری جامعه راوی #حوزه: استاد سید عبدالله فاطمینیا در | راوی
درد دینداری جامعه
راوی #حوزه: استاد سید عبدالله فاطمینیا در سن ۷۷ سالگی درگذشت. او از نسل دوم شاگردان آیتالله سید علی قاضی بود و محبوبیت نسبی قابل توجهی در میان مردم داشت. آن مرحوم به کتابشناسی و شناختِ نسخههای خطی هم شُهره بود. فرزندش میگوید نسخهای از یکی از کتب ملاصدرا یافته بود که بسیاری از قسمتهای این کتاب محو شده بود، اما فاطمینیا با شناختی که از فلسفه صدرا داشت، آن قسمتهای جا افتاده را تکمیل کرد. سپس آن را نزد علامه طباطبایی برد و آن مرحوم گفت که عبارتِ صدرا هم جز این نمیتوانسته باشد.
فاطمینیا در تحقیقاتِ خود در کتب قدما به نکاتی پی برده بود که گاه این نکات را مکتوب میکرد؛ به عنوان نمونه در مواجهه با برخی تعابیر شیخ عبدالرزاق کاشانی گفته بود که: «شیخ عبدالرزاق کاشانی از بزرگان عرفا و اکابر ارباب معرفت و ذوق است، هرچند در مطالعه تفسیر تأویلاتِ وی، به چند مورد از هفوات او برخوردم که هرگز از عارفِ بزرگی چون او توقع نداشتم» (فاطمی نیا، تفسیر منسوب به ابن عربی، مجله گلچرخ، فروردین ۱۳۷۱). نگاهی منتقدانه به آثار داشت. میکوشید صحیح را از سقیم باز شناسد. او در خصوص فهم و شناخت از دین هم همین رویّه را به کار میبست.
وی که پای درس و وعظ عرفایی چون حضرات آیات علامه طباطبایی و برادرش سید حسن الهی، سید رضا بهاءالدینی، محمد تقی آملی و مرحوم بهجت نشسته بود، دو نحوه رویکرد در منبر داشت؛ یکی مواقعی بود که او توصیههای عرفانی داشت. گاه از ایشان سخنانی نقل میشد که خواندن برخی اذکار و ادعیه را توصیه میکرد. یکی از آنها توصیهای بود که در خصوص شب قدر عنوان کرد. این سخنانِ او در فضای مجازی هم بازتاب بسیاری داشت. وی در این مواقع عمدتا عنوان میکرد که در این اذکار سرّی نهفته است و نخواهید که آن را بازگویم. عمده مواجهه او با این اذکار و بیان آن در عرصه عمومی با این سخن همراه میشد. از مخاطب میخواست تا به او اعتماد کرده و در مورد آن ذکر پرسشی دیگر بیان نکند و به آن مداومت بورزد. اما این موارد استثناء بود. البته این نوع مواجهه وی با انتقادات برخی اهل شریعت مواجه میشد.
وجه غالب را رویکرد او در خصوص اخلاق تشکیل میداد. میگفت که این اذکار نیز اگر بر پایه اخلاق بنا نشود، فایدهای نمیبخشد. در این خصوص حتی یک عملِ کوچک اما با کیفیت را نشانی از سعادت میدانست. به عنوان نمونه عنوان میکرد که: «سالها قبل مشرّف شدم به مکه. شخصی در کاروانِ ما بود که وضعیتی داشت. گویا همه میخواستند از سر راهش فرار کنند! در این سفر یک چایی داد به دست یک سید دلشکستهای، بر اثر این عمل کوچک و خالصانه، وضعیتش تغییر کرد، همه از او استقبال میکردند؛ محبوبیت پیدا کرد و خلاصه سرنوشتش عوض شد! گویا نور همین عمل کوچک ولی از روی اخلاص، اثر بسیار بالایی در او داشت و او را متحول کرد. پس کوچک و بزرگ عمل مهم نیست؛ اخلاص و مقبولیت در نزد خداوند مهم است».
در جای دیگری گفته بود «من تعجب میکنم از بعضیها! یک خانم مؤمن ۲۰ بار به عمره رفته. بار ۲۱ به او میگویند بیا این پول عمره را بده برای یک دختر یتیم، میگوید: نه من نمیتوانم. دوستان همه دارند میروند عمره. من چطور نروم؟ حالا به این خانم بگو شما این همه عمره رفتی، مساله اخلاق رو در خانه رعایت میکنی؟ مگر دین خدا مسخره است؟ هر سال عمره میروی یک عیب و بدی را از خودت دور نکردی؟ یا آقا؛ فرقی ندارد. آقا بداخلاق بشود، عبادتش ضایع میشود. خانم بداخلاق بشود، عباداتش ضایع میشود».
او از این حیث گلهمند بود. از برخی تفسیرهایی که از دین میشد گلایه داشت. میگفت بسیاری دین را به غلط معرفی میکنند؛ «دورهای شده که همه چیز صاحب دارد غیر از دین و معارف. همه متولی دین شدهاند. اگر درباره طب بخواهیم صحبت کنیم، باید آقای دکتر بیاید. اما دین؛ طرف مینشیند چشمش را هم میبندد و میگوید: فکر میکنم فلان آقا اشتباه کرده، فلان چیز حلال است و… دین به همین سادگی است؟! همه الان صاحب معارف شدهاند. همه عارف شدهاند. به جوانی گفتم چرا میروی فلان جا؟ گفت حاج آقا سیمش متصل است. گفتم تو مبتدی هستی، سیم را هم تشخیص میدهی؟! من اسم این عرفان را گذاشتم عرفانِ سیمی. هر کسی را بهر کاری ساختند. متخصص مهم است. یک آسپرین ما از دست غیر متخصص نمیخوریم بعد درباره دین...».
فاطمینیا در همین خصوص دردمندانه گفته بود: «اگر دین این چیزی بود که در کوچه خیابان میدیدیم، صرف نمیکرد امام حسین(ع) در راهش شهید بشود». فاطمینیا با این دردِ دینی چشم از جهان فرو بست. دردی که تا روز آخر هم با او همراه بود. @rawinews