شده شب خواب بد آید و کمینت بزند مرغکی ناله کند ، سوز حزینت بزند؟ شده با شعر دراُفتی و میان هر بیت اشک با اشک بر آید و زمینت بزند ؟ میشود خنده ی زیبا ز رخی مهسا دید شک‌نکن اخم کند زخم وَ چینت بزند تو اگر محو تماشا بشوی صورت او مثل پیوند نگاهیست ... همینت بزند همه ی عمر ، تو انگشتر و در بند و رکاب خنده اش قند شود سنگ و نگینت بزند وای اگر بوسه بخواهی سر سجاده و می اوبگوید نشود ، حزنِ غمینت بزند ناگهان وحی رسد ، گیر به آغوشْ #حسان نور عشقی است که بر روی و جبینت بزند یا شود در مَثَل او آید و در شهر شما رحلی از جنس اقامت به قرینت بزند میتواند همه ی دار و ندارت ببرد ... یک نگاهش بدهد کفر و یقینت بزند مِی بریزد همه شب از لب خود ساغرِ تو کام تو شیر شود ، هم شکرینت بزند ببرد آن همه دلشوره زغم های دلت دست در گردن تو باز به زینت بزند عطر موهای پر از دلبری اش میپیچد گو که او طعنه به هر خلد برینت بزند گفته باشم نگهت در نگهش نندازی !! میتواند تپشی سخت طنینت بزند گرمی دست و نگاه و رخ او در رخ تو صد برابر ز همه ، بیش ترینت بزند در زمستان تو بگو منزل تو آغوشش گرمی اش طعنه به هر نارِ تَشینت بزند میتواند همگی نور شود ظلمت و تاریکی را،چون سراجی که مُبینت بزند او همان است که یادش چو به خاطر آید قلمی گردد و بر شعرِ وزینت بزند خاطرش خاطره ها سازد و حالی دگرست می تواند ببرد قبل و پسینت بزند میشود از قدمش ، از دل آتش بِرَهی دست تو گیرد و اصحاب یمینت بزند کام تو تلخ ز صد ملعبه ی خوف و رجا بوسه ای آرد و شیرین شکرینت بزند #حسان 1400/9/7 پیشنهاد میکنم بخاطر نوع ضبط صدا با هندزفری گوش کنید @Razedelema @monajat124 644 views16:15
