«انداخت خيالت ، ز کجایم به كجا ها...» من صوت حزینی شده در بین صداها یک چشم به راهم که بیایی ، دگری خون شِبهم به خرابه است دگر بین بناها درحادثه ی کشتن احساس ، تو پیروز من حاصل صد رنج شدم بین بلاها این خواهش یک شاعر پر رنجِ دل آشوب بشنو که #حسان گفته : بیا بین دعاها رفتی دو سه تا خاطره و کوله و یک نی ای سازِ غمانگیز، رفیقم شدی از بین نواها صد مرتبه دل دادم و صد بار تو بردی هربار شکستی به عقوبت به جزاها در هائل و بیم و همه گرداب و شب تار یک بوسه ، امیدی بدهد بین رجاها در نسخه ی بیماری غمهای دلم بود آغوش ِ پر از عاطفه شد بین دواها مَسکن بزنی بین دودستان پر از معجزه یار... یارب نبود نیک تَرش بین سراها ای مردم دنیا که به لب خنده نصیبید من گم شده ی عشق شدم بین شماها در بین هزاران صنم ِ گشته به بازار بد قسمت ما گشت از این بین عطاها بی معرفتی بود صنم، هستی ما برد ، دل را به تعمد به گرو برد هم او بین خطاها بی رحم بُدش ، سنگدل و گاه پر از اخم میگفت بیا بوسه ستان بین جفاها اما به سوالی همه مشغول شدستم که چرا روی که بردم نستد بین خفاها من گم شده ی غرق به فکرم به سوالات عمریست نفهمیده امش بین چرا ها گو آمد و دل برد و دگربار نیامد او عهد شکسته ست همه بین وفاها درمستی خود غوطه شدم هرشبه من لیک در فکر چرا یار گسسته ست زمن بین قضاها اوئی که به رخ سیرت و هم باطن چون ماه خوش رنگ ترین هست همه بین جلاها یک دم نفسش مردهء من زنده کند باز چون گیردمش ، روح رود بین هواها یکبار فقط چشم شده موی به مویم گو هست مرا ایل و نسب بین نِیاها سجاده ی من پهن ، سبو باده به دستم ذکرم همگی نام نکویش شده در بین ثناها دانم که خدا دعوت من گفت به آمین آغوش وِرا قسمت من بین سزاها او آمده و گشته همه جان و دل ما اوناب تر ازنابترین ست همه بین طلاها در مستیِ یک نیمه شبم عرش صدا داد بگزین به دلت نام ورا بین خداها من هم بغلش خفتم و آغوش ورا سَجده نمودم ، لبیک نمودم به ندا بین نداها یارب تو بزن وحدت در بین خُم و مِی تا ما به بقا گشته بمانیم همه بین فناها #حسان 1401/1/20 #چنین_روزی پیشنهاد میکنم بخاطر نوع ضبط صدا با هندزفری گوش کنید @Razedelema @monajat124 795 views16:28